ازدواج نکاح طلاق

کتاب هفتم قانون مدنی – در نکاح و طلاق

باب اول – در نکاح

فصل اول – در خواستگاری

ماده 1034

هر زنی را که خالی از موانع نکاح باشد میتوان خواستگاری نمود .

ماده 1035

وعده ی ازدواج ایجاد علقه ی زوجیت نمیکند اگر چه تمام یا قسمتی از مهریه که بین طرفین برای موقع ازدواج مقرر گردیده پرداخته شده باشد. بنابراین هر یک از زن و مرد مادام که عقد نکاح جاری نشده میتواند از وصلت امتناع کند و طرف دیگر نمیتواند به هیچ وجه او را مجبور به ازدواج کرده و یا از جهت صرف امتناع از وصلت مطالبه ی خسارتی نماید .

ماده 1036

حذف شده است .

ماده 1037

هر یک از نامزدها میتواند در صورت به هم خوردن وصلت منظور، هدایایی را که به طرف دیگر یا ابوین او برای وصلت منظور داده است مطالبه کند. اگر عین هدایا موجود نباشد مستحق قیمت هدایایی خواهد بود که عادتاً نگاه داشته میشود مگر این که آن هدایا بدون تقصیر طرف دیگر تلف شده باشد .

ماده 1038

مفاد ماده قبل از حیث رجوع به قیمت در موردی که وصلت منظور در اثر فوت یکی از نامزدها به هم بخورد مجری نخواهد بود .

ماده 1039

حذف شده است .

ماده 1040

هر یک از طرفین میتواند برای انجام وصلت منظور از طرف مقابل تقاضا کند که تصدیق طبیب به صحت از امراض مسری مهم از قبیل سفلیس و سوزاك و سل ارائه دهد .فصل دوم – قابلیت صحی برای ازدواج

ماده 1041

عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن 13 سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن 15 سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح .

ماده 1042

حذف شده است .

ماده 1043

نکاح دختر باکره اگر چه به سن بلوغ رسیده باشد موقوف به اجازه ی پدر یا جد پدری او است و هر گاه پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه کند اجازه ی او ساقط و در این صورت دختر میتواند با معرفی کامل مردی که میخواهد با او ازدواج نماید و شرایط نکاح و مهری که بین آنها قرار داده شده پس از اخذ اجازه از دادگاه مدنی خاص به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت به ثبت ازدواج اقدام نماید .

ماده 1044

در صورتی که پدر یا جد پدری در محل حاضر نباشد و استیذان از آنها نیز عادتاً غیرممکن بوده و دختر نیز احتیاج به ازدواج داشته باشد، وی میتواند اقدام به ازدواج نماید .

تبصره: ثبت این ازدواج در دفترخانه منوط به احراز موارد فوق دردادگاه مدنی خاص میباشد .

فصل سوم – در موانع نکاح

ماده 1045

نکاح با اقارب نسبی ذیل ممنوع است اگر چه قرابت، حاصل از شبهه یا زنا باشد :

 -1 نکاح با پدر و اجداد و با مادر و جدات هر قدر که بالا برود؛

 -2 نکاح با اولاد هر قدر که پایین برود؛

3 – نکاح با برادر و خواهر و اولاد آنها تا هر قدر که پایین برود؛

4 – نکاح با عمات و خالات خود و عمات و خالات پدر و مادر و اجداد و جدات .

ماده 1046

قرابت رضاعی از حیث حرمت نکاح در حکم قرابت نسبی است مشروط بر این که :

اولاً- شیر زن از حمل مشروع حاصل شده باشد؛

ثانیاً- شیر مستقیماً از پستان مکیده شده باشد؛

ثالثاً- طفل لااقل یک شبانه روز و یا 15 دفعه متوالی شیر کامل خورده باشد بدون این که در بین، غذای دیگر یا شیر زن دیگر را بخورد؛

رابعاً- شیرخوردن طفل قبل از تمام شدن دو سال از تولد او باشد؛

خامساً- مقدار شیری که طفل خورده است از یک زن و از یک شوهر باشد. بنابراین اگر طفل در شبانهروز مقداری از شیر یک زن و مقداری از شیرزن دیگر بخورد موجب حرمت نمیشود اگر چه شوهر آن دو زن یکی باشد و همچنین اگر یک زن، یک دختر و یک پسر رضاعی داشته باشد که هر یک را از شیر متعلق به شوهر دیگر شیر داده باشد آن پسر و یا آن دختر برادر و خواهر رضاعی نبوده و ازدواج بین آنها از این حیث ممنوع نمیباشد .

ماده 1047

نکاح بین اشخاص ذیل به واسطه ی مصاهره ممنوع دائمی است :

 -1 بین مرد و مادر و جدات زن او از هر درجه که باشد اعم ازنسبی و رضاعی؛

 -2 بین مرد و زنی که سابقاً زن پدر و یا زن یکی از اجداد یا زن پسر یا زن یکی از احفاد او بوده است هر چند قرابت رضاعی باشد؛

3 – بین مرد با اناث از اولاد زن از هر درجه که باشد ولو رضاعی مشروط بر این که بین زن و شوهر زناشویی واقع شده باشد .

ماده 1048

جمع بین دو خواهر ممنوع است اگر چه به عقد منقطع باشد .

ماده 1049

هیچ کس نمیتواند دختر برادر زن و یا دختر خواهر زن خود را بگیرد مگر با اجازه ی زن خود .

ماده 1050

هر کس زن شوهردار را با علم به وجود علقه ی زوجیت و حرمت نکاح و یا زنی را که در عده طلاق یا در عده وفات است با علم به عده و حرمت نکاح برای خود عقد کند عقد باطل و آن زن مطلقاٌ بر آن شخص حرام مؤبد میشود .

ماده 1051

حکم مذکور در مادهی فوق در موردی نیز جاری است که عقد از روی جهل به تمام یا یکی از امور مذکوره فوق بوده و نزدیکی هم واقع شده باشد. در صورت جهل و عدم وقوع نزدیکی عقد باطل ولی حرمت ابدی حاصل نمیشود .

ماده 1052

تفریقی که با لعان حاصل میشود موجب حرمت ابدی است .

ماده 1053

عقد در حال احرام باطل است و با علم به حرمت موجب حرمت ابدی است .

ماده 1054

زنای با زن شوهردار یا زنی که در عده ی رجعیه است موجب حرمت ابدی است .

ماده 1055

نزدیکی به شبهه و زنا اگر سابق بر نکاح باشد از حیث مانعیت نکاح در حکم نزدیکی با نکاح صحیح است ولی مبطل نکاح سابق نیست .

ماده 1056

اگر کسی با پسری عمل شنیع کند نمیتواند مادر یا خواهر یا دختر او را تزویج کند .

ماده 1057

زنی که سه مرتبه متوالی زوجه ی یک نفر بوده و مطلقه شده بر آن مرد حرام میشود مگر این که به عقد دائم به زوجیت مرد دیگری در آمده و پس از وقوع نزدیکی با او به واسطه ی طلاق یا فسخ یا فوت، فراق حاصل شده باشد .

ماده 1058

زن هر شخصی که به نه طلاق که شش تای آنها عدی است مطلقه شده باشد بر آن شخص حرام مؤبد میشود .

ماده 1059

نکاح مسلمه با غیرمسلم جایز نیست .

ماده 1060

ازدواج زن ایرانی با تبعه ی خارجه در مواردی هم که مانع قانونی ندارد موکول به اجازه ی مخصوص از طرف دولت است .

ماده 1061

دولت میتواند ازدواج بعضی از مستخدمین و مأمورین رسمی و محصلین دولتی را با زنی که تبعه خارجه باشد موکول به اجازهی مخصوص نماید .

فصل چهارم – شرایط صحت نکاح

ماده 1062

نکاح واقع میشود به ایجاب و قبول به الفاظی که صریحاً دلالت بر قصد ازدواج نماید .

ماده 1063

ایجاب و قبول ممکن است از طرف خود مرد و زن صادر شود یا از طرف اشخاصی که قانوناً حق عقد دارند .

ماده 1064

عاقد باید عاقل و بالغ و قاصد باشد .

ماده 1065

توالی عرفی ایجاب و قبول شرط صحت عقد است .

ماده 1066

هر گاه یکی از متعاقدین یا هر دو لال باشند عقد به اشاره از طرف لال نیز واقع میشود مشروط بر این که به طور وضوح حاکی از انشای عقد باشد .

ماده 1067

تعیین زن و شوهر به نحوی که برای هیچ یک از طرفین در شخص طرف دیگر شبهه نباشد شرط صحت نکاح است .

ماده 1068

تعلیق در عقد موجب بطلان است .

ماده 1069

شرط خیار فسخ نسبت به عقد نکاح باطل است ولی در نکاح دائم شرط خیار نسبت به صداق جایز است مشروط بر این که مدت آن معین باشد و بعد از فسخ مثل آن است که اصلاً مهر ذکر نشده است .

ماده 1070

رضای زوجین شرط نفوذ عقد است و هر گاه مکره بعد از زوال کره، عقد را اجازه کند نافذ است مگر این که اکراه به درجهای بوده که عاقد فاقد قصد باشد .

فصل پنجم – وکالت در نکاح

ماده 1071

هر یک از مرد و زن میتواند برای عقد نکاح وکالت به غیر دهد .

ماده 1072

در صورتی که وکالت به طور اطلاق داده شود وکیل نمیتواند موکله را برای خود تزویج کند مگر این که این اذن صریحاً به او داده شده باشد .

ماده 1073

اگر وکیل از آن چه که موکل راجع به شخص یا مهر یا خصوصیات دیگر معین کرده تخلف کند صحت عقد متوقف بر تنفیذ موکل خواهد بود .

ماده 1074

حکم ماده فوق در موردی نیز جاری است که وکالت بدون قید بوده و وکیل مراعات مصلحت موکل را نکرده باشد .

فصل ششم – در نکاح منقطع

ماده 1075

نکاح وقتی منقطع است که برای مدت معینی واقع شده باشد

ماده 1076

مدت نکاح منقطع باید کاملاً معین شود .

ماده 1077

در نکاح منقطع احکام راجع به وراثت زن و به مهر او همان است که در باب ارث و در فصل آتی مقرر شده است .

فصل هفتم – در مهر

ماده 1078

هر چیزی را که مالیت داشته و قابل تملک نیز باشد میتوان مهر قرار داد .

ماده 1079

مهر باید بین طرفین تا حدی که رفع جهالت آنها بشود معلوم باشد .

ماده 1080

تعیین مقدار مهر منوط به تراضی طرفین است .

ماده 1081

اگر در عقد نکاح شرط شود که در صورت عدم تأدیه مهر در مدت معین نکاح باطل خواهد بود نکاح و مهر صحیح ولی شرط باطل است .

ماده 1082

به مجرد عقد، زن مالک مهر میشود و میتواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید .

تبصره: چنان چه مهریه وجه رایج باشد متناسب با تغییر شاخص قیمت سالانهی زمان تأدیه نسبت به سال اجرای عقد که توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تعیین میگردد محاسبه و پرداخت خواهد شد مگر این که زوجین در حین اجرای عقد به نحو دیگری تراضی کرده باشند .

ماده 1083

برای تأدیهی تمام یا قسمتی از مهر میتوان مدت یا اقساطی قرار داد .

ماده 1084

هر گاه مهر، عین معین باشد و معلوم گردد قبل از عقد معیوب بوده و یا بعد از عقد و قبل از تسلیم معیوب و یا تلف شود شوهر ضامن عیب و تلف است .

ماده 1085

زن میتواند تا مهر به او تسلیم نشده از ایفای وظایفی که در مقابل شوهر دارد امتناع کند مشروط بر این که مهر او حال باشد و این امتناع مسقط حق نفقه نخواهد بود .

ماده 1086

اگر زن قبل از اخذ مهر به اختیار خود به ایفای وظایفی که در مقابل شوهر دارد قیام نموددیگر نمیتواند از حکم ماده قبل استفاده کند معذلک حقی که برای مطالبهی مهر دارد ساقط نخواهد شد

ماده 1087

اگر در نکاح دائم مهر ذکر نشده یا عدم مهر شرط شده باشد نکاح صحیح است و طرفین میتوانند بعد از عقد مهر را به تراضی معین کنند و اگر قبل از تراضی بر مهر معین، بین  آنها نزدیکی واقع شود زوجه مستحق مهرالمثل خواهد بود .

ماده 1088

در مورد ماده قبل اگر یکی از زوجین قبل از تعیین مهر و قبل از نزدیکی بمیرد زن مستحق هیچ گونه مهری نیست .

ماده 1089

ممکن است اختیار تعیین مهر به شوهر یا شخص ثالثی داده شود در این صورت شوهر یا شخص ثالث میتواند مهر را هر قدر بخواهد معین کند .

ماده 1090

اگر اختیار تعیین مهر به زن داده شود زن نمیتواند بیشتر از مهرالمثل معین نماید .

ماده 1091

برای تعیین مهرالمثل باید حال زن از حیث شرافت خانوادگی و سایر صفات و وضعیت او نسبت به اماثل و اقران و اقارب و همچنین معمول محل و غیره در نظر گرفته شود .

ماده 1092

هر گاه شوهر، قبل از نزدیکی، زن خود را طلاق دهد زن مستحق نصف مهر خواهد بود و اگر شوهر بیش از نصف مهر را قبلاً داده باشد حق دارد مازاد از نصف را عیناً یا مثلاً یا قیمتاً استرداد کند .

ماده 1093

هر گاه مهر در عقد ذکر نشده باشد و شوهر قبل از نزدیکی و تعیین مهر زن خود را طلاق دهد زن مستحق مهرالمتعه است و اگربعد از آن طلاق دهد مستحق مهرالمثل خواهد بود .

ماده 1094

برای تعیین مهرالمتعه حال مرد از حیث غنا و فقر ملاحظه میشود .

ماده 1095

در نکاح منقطع عدم مهر در عقد موجب بطلان است .

ماده 1096

در نکاح منقطع موت زن در اثنای مدت موجب سقوط مهر نمیشود و همچنین است اگر شوهر تا آخر مدت با او نزدیکی نکند.

ماده 1097

در نکاح منقطع هر گاه شوهر قبل از نزدیکی تمام مدت نکاح را ببخشد باید نصف مهر را بدهد .

ماده 1098

در صورتی که عقد نکاح اعم از دائم یا منقطع باطل بوده و نزدیکی واقع نشده زن حق مهر ندارد و اگر مهر را گرفته شوهر میتواند آن را استرداد نماید .

ماده 1099

در صورت جهل زن به فساد نکاح و وقوع نزدیکی، زن مستحق مهرالمثل است .

ماده 1100

در صورتی که مهرالمسمی مجهول باشد یا مالیت نداشته باشد یا ملک غیر باشد در صورت اول و دوم زن مستحق مهرالمثل خواهد بود و در صورت سوم مستحق مثل یا قیمت آن خواهد بود مگر این که صاحب مال اجازه نماید .

ماده 1101

هر گاه عقد نکاح قبل از نزدیکی به جهتی فسخ شود زن حق مهر ندارد مگر در صورتی که موجب فسخ، عنن باشد که در این صورت با وجود فسخ نکاح، زن مستحق نصف مهر است .

فصل هشتم – در حقوق و تکالیف زوجین نسبت به یکدیگر

ماده 1102

همین که نکاح به طور صحت واقع شد روابط زوجیت بین طرفین موجود و حقوق و تکالیف زوجین در مقابل همدیگر برقرار میشود .

ماده 1103

زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگرند .

ماده 1104

زوجین باید در تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد خود به یکدیگر معاضدت نمایند .

ماده 1105

در روابط زوجین ریاست خانواده از خصایص شوهر است .

ماده 1106

در عقد دائم نفقهی زن به عهده شوهر است .

ماده 1107

نفقه عبارت است از همهی نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن از قبیل مسکن، البسه، غذا، اثاث منزل و هزینههای درمانی و بهداشتی و خادم در صورت عادت یا

احتیاج، به واسطه ی نقصان یا مرض .

ماده 1108

هر گاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع کند مستحق نفقه نخواهد بود .

ماده 1109

نفقه ی مطلقه ی رجعیه در زمان عده بر عهدهی شوهر است مگر این که طلاق در حال نشوز واقع شده باشد لیکن اگر عده از جهت فسخ نکاح یا طلاق بائن باشد زن حق نفقه ندارد مگر در صورت حمل از شوهر خود که در این صورت تا زمان وضع حمل حق نفقه خواهد داشت .

ماده 1110

در ایام عدهی وفات، مخارج زندگی زوجه عندالمطالبه از اموال اقاربی که پرداخت نفقه به عهدهی آنان است (در صورت عدم پرداخت) تأمین میگردد .

ماده 1111

زن میتواند در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه به محکمه رجوع کند. در این صورت محکمه میزان نفقه را معین و شوهر را به دادن آن محکوم خواهد کرد .

ماده 1112

اگر اجرای حکم مذکور در ماده قبل ممکن نباشد مطابق ماده 1129 رفتار خواهد شد .

ماده 1113

در عقد انقطاع، زن حق نفقه ندارد مگر این که شرط شده یا آن که عقد مبنی بر آن جاری شده باشد .

ماده 1114

زن باید در منزلی که شوهر تعیین میکند سکنی نماید مگر آن که اختیار تعیین منزل به زن داده شده باشد .

ماده 1115

اگر بودن زن با شوهر در یک منزل متضمن خوف ضرر بدنی یا مالی یا شرافتی برای زن باشد زن میتواند مسکن علیحده اختیار کند و در صورت ثبوت مظنهی ضرر مزبور، محکمه حکم بازگشت به منزل شوهر نخواهد داد و مادام که زن در بازگشتن به منزل مزبور معذور است نفقه بر عهدهی شوهر خواهد بود .

ماده 1116

در مورد ماده فوق مادام که محاکمه بین زوجین خاتمه نیافته محل سکنای زن به تراضی طرفین معین میشود و در صورت عدم تراضی، محکمه با جلب نظر اقربای نزدیک طرفین،

منزل زن را معین خواهد نمود و در صورتی که اقربایی نباشد خود محکمه، محل مورد

اطمینانی را معین خواهد کرد .

ماده 1117

شوهر میتواند زن خود را از حرفه یا صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیات خود یا

زن باشد منع کند .

ماده 1118

زن مستقلاً میتواند در دارایی خود هر تصرفی را که میخواهد بکند .

ماده 1119

طرفین عقد ازدواج میتوانند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنمایند: مثل این که شرط شود هر گاه شوهر زن دیگر بگیرد یا در مدت معینی غایب شود یا ترك انفاق نماید یا بر علیه حیات زن سوءقصد یا سوءرفتاری نماید که زندگانی آنها با یکدیگر غیرقابل تحمل شود زن وکیل و وکیل در توکیل باشد که پس از اثبات تحقق شرط در محکمه و صدور حکم نهایی خود را مطلقه سازد .

باب دوم – در انحلال عقد نکاح

ماده 1120

عقد نکاح به فسخ یا به طلاق یا به بذل مدت در عقد انقطاع منحل میشود .

فصل اول – در مورد امکان فسخ نکاح

ماده 1121

جنون هر یک از زوجین به شرط استقرار، اعم از این که مستمر یا ادواری باشد برای طرف مقابل موجب حق فسخ است .

ماده 1122

عیوب ذیل در مرد موجب حق فسخ برای زن خواهد بود :

 -1 خصا؛

 -2 عنن به شرط این که ولو یک بار عمل زناشویی را انجام نداده باشد؛

3 – مقطوع بودن آلت تناسلی به اندازه ای که قادر به عمل زناشویی نباشد .

ماده 1123

عیوب ذیل در زن موجب حق فسخ برای مرد خواهد بود :

-1 قرن؛

 -2 جذام؛

3 – برص

4 – افضا؛

5 – زمینگیری؛

 -6 نابینایی از هر دو چشم .

ماده 1124

عیوب زن در صورتی موجب حق فسخ برای مرد است که عیب مزبور در حال عقد وجود

داشته است .

ماده 1125

جنون و عنن در مرد هر گاه بعد از عقد هم حادث شود موجب حق فسخ برای زن خواهد

بود .

ماده 1126

هر یک از زوجین که قبل از عقد عالم به امراض مذکوره در طرف دیگر بوده بعد از عقد

حق فسخ نخواهد داشت .

ماده 1127

هر گاه شوهر بعد از عقد مبتلا به یکی از امراض مقاربتی گردد زن حق خواهد داشت که از نزدیکی با او امتناع نماید و امتناع به علت مزبور مانع حق نفقه نخواهد بود .

ماده 1128

هر گاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متبانیاً بر آن واقع شده باشد .

ماده 1129

در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه و عدم امکان اجرای حکم محکمه و الزام او به دادن نفقه، زن میتواند برای طلاق به حاکم رجوع کند و حاکم شوهر را اجبار به طلاق مینماید. همچنین است در صورت عجز شوهر از دادن نفقه .

ماده 1130

در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد، وی میتواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند. چنان چه عسر و حرج مذکور در محکمه ثابت شود، دادگاه میتواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسر نباشد زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده میشود .

تبصره: عسر و حرج موضوع این ماده عبارت است از به وجود آمدن وضعیتی که ادامهی زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد و موارد ذیل در صورت احراز توسط دادگاه صالح از مصادیق عسر و حرج محسوب میگردد

1 ترك زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالی و یا نه ماه متناوب در مدت یک سال بدون عذر موجه .

 -2 اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر و یا ابتلا وی به مشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترك آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترك اعتیاد لازم بوده است .

3- محکومیت قطعی زوج به حبس پنج سال یا بیشتر .

4 – ضرب وشتم یا هرگونه سوءرفتار مستمر زوج که عرفاً با توجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد .

5 – ابتلای زوج به بیماریهای صعب العلاج روانی یا ساری یا هر عارضه ی صعبالعلاج دیگری که زندگی مشترك را مختل نماید .موارد مندرج در این ماده مانع از آن نیست که دادگاه در سایر مواردی که عسر و حرج زن در دادگاه احراز شود، حکم طلاق صادر نماید .

ماده 1131

خیار فسخ فوری است و اگر طرفی که حق فسخ دارد بعد از اطلاع به علت فسخ، نکاح را فسخ نکند خیار او ساقط میشود به شرط این که علم به حق فسخ و فوریت آن داشته باشد. تشخیص مدتی که برای امکان استفاده از خیار لازم بوده به نظر عرف و عادت است .

ماده 1132

در فسخ نکاح رعایت ترتیباتی که برای طلاق مقرر است شرط نیست .

فصل دوم – در طلاق

مبحث اول – در کلیات

ماده 1133

مرد میتواند با رعایت شرایط مقرر در این قانون با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق همسرش را بنماید .

تبصره: زن نیز میتواند با وجود شرایط مقرر در مواد (1129 ( ،) 1119) (و 1130) این قانون، از دادگاه تقاضای طلاق نماید .

ماده 1134

طلاق باید به صیغهی طلاق و در حضور لااقل دو نفر مرد عادل که طلاق را بشنوند واقع گردد .

ماده 1135

طلاق باید منجز باشد و طلاق معلق به شرط، باطل است .

ماده 1136

طلاق دهنده باید بالغ و عاقل و قاصد و مختار باشد .

ماده 1137

ولی مجنون دائمی میتواند در صورت مصلحت مولیعلیه، زن او را طلاق دهد .

ماده 1138

ممکن است صیغه ی طلاق را به توسط وکیل اجرا نمود .

ماده 1139

طلاق مخصوص عقد دائم است و زن منقطعه با انقضای مدت یا بذل آن از طرف شوهر از زوجیت خارج میشود .

ماده 1140

طلاق زن در مدت عادت زنانگی یا در حال نفاس صحیح نیست مگر این که زن حامل باشد یا طلاق قبل از نزدیکی با زن واقع شود یا شوهر غایب باشد به طوری که اطلاع از عادت زنانگی بودن زن نتواند حاصل کند .

ماده 1141

طلاق در طهر مواقعه صحیح نیست مگر این که زن یائسه یا حامل باشد .

ماده 1142

طلاق زنی که با وجود اقتضای سن عادت زنانگی نمیشود وقتی صحیح است که از تاریخ آخرین نزدیکی با زن سه ماه گذشته باشد .

مبحث دوم – در اقسام طلاق

ماده 1143

طلاق بر دو قسم است: بائن و رجعی .

ماده 1144

در طلاق بائن برای شوهر حق رجوع نیست .

ماده 1145

در موارد ذیل طلاق، بائن است :

 -1 طلاقی که قبل از نزدیکی واقع شود؛

 -2 طلاق یائسه؛

3 – طلاق خلع و مبارات مادام که زن رجوع به عوض نکرده باشد؛

4 – سومین طلاق که بعد از سه وصلت متوالی به عمل آید اعم از این که وصلت در نتیجهی رجوع باشد یا در نتیجه ی نکاح جدید .

ماده 1146

طلاق خلع آن است که زن به واسطهی کراهتی که از شوهر خود دارد در مقابل مالی که بهشوهر میدهد طلاق بگیرد اعم از این که مال مزبور عین مهر یا معادل آن و یا بیشتر و یا کمتر از مهر باشد .

ماده 1147

طلاق مبارات آن است که کراهت از طرفین باشد ولی در این صورت عوض باید زائد بر میزان مهر نباشد .

ماده 1148

در طلاق رجعی برای شوهر در مدت عده حق رجوع است .

ماده 1149

رجوع در طلاق به هر لفظ یا فعلی حاصل میشود که دلالت بر رجوع کند مشروط بر این که مقرون به قصد رجوع باشد .

مبحث سوم – در عده

ماده 1150

عده عبارت است از مدتی که تا انقضای آن، زنی که عقد نکاح او منحل شده است نمیتواند شوهر دیگر اختیار کند .

ماده 1151

عده ی طلاق و عدهی فسخ نکاح سه طهر است مگر این که زن با اقتضای سن، عادت زنانگی نبیند که در این صورت عدهی او سه ماه است .

ماده 1152

عده ی فسخ نکاح و بذل مدت و انقضای آن در مورد نکاح منقطع در غیرحامل دو طهر است مگر این که زن با اقتضای سن عادت زنانگی نبیند که در این صورت 45 روز است .

ماده 1153

عده ی طلاق و فسخ نکاح و بذل مدت و انقضای آن در مورد زن حامله تا وضع حمل است .

ماده 1154

عده ی وفات چه در دائم و چه در منقطع در هر حال چهار ماه و ده روز است مگر این که زن حامل باشد که در این صورت عدهی وفات تا موقع وضع حمل است مشروط بر این که فاصله ی بین فوت شوهر و وضع حمل از چهار ماه و ده روز بیشتر باشد والا مدت عده همان چهار ماه و ده روز خواهد بود .

ماده 1155

زنی که بین او و شوهر خود نزدیکی واقع نشده و همچنین زن یائسه، نه عدهی طلاق دارد و نه عدهی فسخ نکاح ولی عدهی وفات در هر مورد باید رعایت شود .

ماده 1156

زنی که شوهر او غایب مفقودالاثر بوده و حاکم او را طلاق داده باشد باید از تاریخ طلاق عده ی وفات نگاه دارد .

ماده 1157

زنی که به شبهه با کسی نزدیکی کند باید عده ی طلاق نگاه دارد .