مقررات قانون مدنی

کتاب سوم – در مقررات مختلفه

ماده 950

مثلی که در این قانون ذکر شده عبارت از مالی است که اشباه و نظایر آن نوعاً زیاد و شایع باشد مانند حبوبات و نحو آن و قیمی مقابل آن است. معذالک تشخیص این معنی با عرف میباشد .

ماده 951

تعدی، تجاوز نمودن از حدود اذن یا متعارف است نسبت به مال یا حق دیگری .

ماده 952

تفریط عبارت است از ترك عملی که به موجب قرارداد یا متعارف برای حفظ مال غیر لازم است .

ماده 953

تقصیر اعم است از تفریط و تعدی .

ماده 954

کلیه ی عقود جایزه به موت احد طرفین منفسخ میشود و همچنین به سفه در مواردی که

رشد معتبر است .

ماده 955

مقررات این قانون در مورد کلیه ی اموری که قبل از این قانون واقع شده معتبر است .

کتاب اول – در کلیات

ماده 956

اهلیت برای دارا بودن حقوق با زنده متولد شدن انسان شروع و با مرگ او تمام میشود .

ماده 957

حمل از حقوق مدنی متمتع میگردد مشروط بر این که زنده متولد شود .

ماده 958

هر انسان، متمتع از حقوق مدنی خواهد بود لیکن هیچ کس نمیتواند حقوق خود را اجرا کند مگر این که برای این امر اهلیت قانونی داشته باشد .

ماده 959

هیچ کس نمیتواند به طور کلی حق تمتع و یا حق اجرای تمام یا قسمتی از حقوق مدنی را از خود سلب کند .

ماده 960

هیچ کس نمیتواند از خود سلب حریت کند و یا در حدودی که مخالف قوانین و یا اخلاق حسنه باشد از استفاده از حریت خود صرف نظر نماید .

ماده 961

جز در موارد ذیل اتباع خارجه نیز از حقوق مدنی متمتع خواهند بود :

 -1 در مورد حقوقی که قانون آن را صراحتاً منحصر به اتباع ایران نموده و یا آن را صراحتاً از اتباع خارجه سلب کرده است؛

 -2 در مورد حقوق مربوط به احوال شخصی که قانون دولت متبوع تبعه خارجه آن را قبول نکرده است؛

3 – در مورد حقوق مخصوصه که صرفاً از نقطه نظر جامعهی ایرانی ایجاد شده باشد .

ماده 962

تشخیص اهلیت هر کس برای معامله کردن بر حسب قانون دولت متبوع او خواهد بود  معذلک اگر یک نفر تبعه خارجه در ایران عمل حقوقی انجام دهد در صورتی که مطابق قانون دولت متبوع خود برای انجام آن عمل واجد اهلیت نبوده و یا اهلیت ناقصی داشته است آن شخص برای انجام آن عمل واجد اهلیت محسوب خواهد شد در صورتی که قطع نظر از تابعیت خارجی او، مطابق قانون ایران نیز بتوان او را برای انجام آن عمل دارای اهلیت تشخیص داد. حکم اخیر نسبت به اعمال حقوقی که مربوط به حقوق خانوادگی و یا حقوق ارثی بوده و یا مربوط به نقل و انتقال اموال غیر منقول واقع در خارج ایران میباشد شامل نخواهد بود .

ماده 963

اگر زوجین تبعه یک دولت نباشند روابط شخصی و مالی بین آنها تابع قوانین دولت متبوع شوهر خواهد بود .

ماده 964

روابط بین ابوین و اولاد، تابع قانون دولت متبوع پدر است مگر این که نسبت طفل فقط به مادر مسلم باشد که در این صورت روابط بین طفل و مادر او تابع قانون دولت متبوع مادر خواهد بود .

ماده 965

ولایت قانونی و نصب قیم بر طبق قوانین دولت متبوع مولیعلیه خواهد بود .

ماده 966

تصرف و مالکیت و سایر حقوق بر اشیای منقول یا غیرمنقول تابع قانون مملکتی خواهد بود که آن اشیا در آن جا واقع میباشند معذلک حمل و نقل شدن شئ منقول از مملکتی به مملکت دیگر نمیتواند به حقوقی که ممکن است اشخاص مطابق قانون محل وقوع اولی شئ نسبت به آن تحصیل کرده باشند خللی آورد .

ماده 967

ترکهی منقول یا غیرمنقول اتباع خارجه که در ایران واقع است فقط از حیث قوانین اصلیه از قبیل قوانین مربوطه به تعیین وراث ومقدار سهمالارث آنها و تشخیص قسمتی که متوفی میتوانسته است به موجب وصیت تملیک نماید تابع قانون دولت متبوع متوفی خواهد بود .

ماده 968

تعهدات ناشی از عقود تابع قانون محل وقوع عقد است مگر این که متعاقدین، اتباع خارجه بوده و آن را صریحاً یا ضمناً تابع قانون دیگری قرار داده باشند .

ماده 969

اسناد از حیث طرز تنظیم تابع قانون محل تنظیم خود میباشند .

ماده 970

مأمورین سیاسی یا قونسولی دول خارجه در ایران وقتی میتوانند به اجرای عقد نکاح مبادرت نمایند که طرفین عقد هر دو تبعهی دولت متبوع آنها بوده و قوانین دولت مزبور نیز این اجازه را به آنها داده باشد. در هر حال نکاح باید در دفاتر سجل احوال ثبت شود

ماده 971

دعاوی از حیث صلاحیت محاکم و قوانین راجعه به اصول محاکمات تابع قانون محلی خواهد بود که در آن جا اقامه میشود. مطرح بودن همان دعوا در محکمهی اجنبی رافع صلاحیت محکم هی ایرانی نخواهد بود .

ماده 972

احکام صادره از محاکم خارجه و همچنین اسناد رسمی لازمالاجرای تنظیم شده در خارجه را نمیتوان در ایران اجرا نمود مگر این که مطابق قوانین ایران امر به اجرای آنها صادر شده باشد .

ماده 973

اگر قانون خارجه که باید مطابق ماده 7 جلد اول این قانون و یا بر طبق مواد فوق رعایت گردد به قانون دیگری احاله داده باشد محکمه مکلف به رعایت این احاله نیست مگر این که احاله به قانون ایران شده باشد .

ماده 974

مقررات ماده 7 و مواد 962 تا 974 این قانون تا حدی به موقع اجرا گذارده میشود که مخالف عهود بینالمللی که دولت ایران آن را امضا کرده و یا مخالف با قوانین مخصوصه نباشد .

ماده 975

محکمه نمیتواند قوانین خارجی و یا قراردادهای خصوصی را که بر خلاف اخلاق حسنه بوده و یا به واسطهی جریحهدار کردن احساسات جامعه یا به علت دیگر مخالف با نظم عمومی محسوب میشود به موقع اجرا گذارد اگر چه اجرای قوانین مزبور اصولاً مجاز باشد .

کتاب – 2 در تابعیت

ماده 976

اشخاص ذیل تبعه ایران محسوب میشوند :

 -1 کلیهی ساکنین ایران به استثنای اشخاصی که تبعیت خارجی آنها مسلم باشد. تبعیت خارجی کسانی مسلم است که مدارك تابعیت آنها مورد اعتراض دولت ایران نباشد؛

 -2 کسانی که پدر آنها ایرانی است اعم از این که در ایران یا درخارجه متولد شده باشند؛

3 – کسانی که در ایران متولد شده و پدر و مادر آنان غیرمعلوم باشند؛

4 – کسانی که در ایران از پدر و مادر خارجی که یکی از آنها در ایران متولد شده به وجود آمده اند؛

5 – کسانی که در ایران از پدری که تبعه خارجه است به وجود آمده و بلافاصله پس از رسیدن به هجده سال تمام لااقل یک سال دیگر در ایران اقامت کرده باشند والا قبول شدن آنها به تابعیت ایران بر طبق مقرراتی خواهد بود که مطابق قانون برای تحصیل تابعیت ایران مقرر است؛

 -6 هر زن تبعهی خارجی که شوهر ایرانی اختیار کند؛

7 – هر تبعهی خارجی که تابعیت ایران را تحصیل کرده باشد .

تبصره: اطفال متولد از نمایندگان سیاسی و قنسولی خارجه مشمول فقره 4 و 5 نخواهند بود .

ماده 977

الف- هر گاه اشخاص مذکور در بند 4 ماده 976 پس از رسیدن به سن 18 سال تمام بخواهند تابعیت پدر خود را قبول کنند باید ظرف یک سال درخواست کتبی به ضمیمهی تصدیق دولت متبوع پدرشان دایر به این که آنها را تبعه خود خواهد شناخت به وزارت امور خارجه تسلیم نمایند .

ب- هر گاه اشخاص مذکور در بند 5 ماده 976 پس از رسیدن به سن 18 سال تمام بخواهند به تابعیت پدر خود باقی بمانند باید ظرف یک سال درخواست کتبی به ضمیمهی تصدیق دولت متبوع پدرشان دایر به این که آنها را تبعه خود خواهد شناخت به وزارت امور خارجه تسلیم نمایند .

ماده 978

نسبت به اطفالی که در ایران از اتباع دولی متولد شدهاند که در مملکت متبوع آنها اطفال متولد از اتباع ایرانی را به موجب مقررات تبعه خود محسوب داشته و رجوع آنها را به تبعیت ایران منوط به اجازه میکنند معامله متقابله خواهد شد .

ماده 979

اشخاصی که دارای شرایط ذیل باشند میتوانند تابعیت ایران را تحصیل کنند :

 -1 به سن هجده سال تمام رسیده باشند؛

 -2 پنج سال اعم از متوالی یا متناوب در ایران ساکن بوده باشند؛

3 – فراری از خدمت نظامی نباشند؛

4 – در هیچ مملکتی به جنحهی مهم یا جنایت غیرسیاسی محکوم نشده باشند .در مورد فقرهی دوم این ماده مدت اقامت در خارجه برای خدمت دولت ایران در حکم اقامت در خاك ایران است .

ماده 980

کسانی که به امور عام المنفعه ی ایران خدمت یا مساعدت شایانی کرده باشند و همچنیناشخاصی که دارای عیال ایرانی هستند و از او اولاد دارند و یا دارای مقامات عالی علمی و متخصص در امور عامالمنفعه میباشند و تقاضای ورود به تابعیت دولت جمهوری اسلامی ایران را مینمایند در صورتی که دولت ورود آنها را به تابعیت دولت جمهوری اسلامی ایران صلاح بداند بدون رعایت شرط اقامت ممکن است با تصویب هیأت وزیران به تابعیت ایران قبول شوند .

ماده 981

حذف شده است .

ماده 982

اشخاصی که تحصیل تابعیت ایرانی نموده یا بنمایند از کلیهی حقوقی که برای ایرانیان مقرر است بهرهمند میشوند لیکن نمیتوانند به مقامات ذیل نائل گردند :

 -1 ریاست جمهوری و معاونین او

 -2 عضویت در شورای نگهبان و ریاست قوه قضاییه

3 – وزارت و کفالت وزارت و استانداری و فرمانداری

4 – عضویت در مجلس شورای اسلامی

5 – عضویت شوراهای استان و شهرستان و شهر

 -6 استخدام در وزارت امور خارجه و نیز احراز هر گونه پست و مأموریت سیاسی

7 – قضاوت

8 – عالیترین رده فرماندهی در ارتش و سپاه و نیروی انتظامی

 -9 تصدی پستهای مهم اطلاعاتی و امنیتی

ماده 983

درخواست تابعیت باید مستقیماً یا به توسط حکام یا ولات به وزارت امور خارجه تسلیم شده و دارای منضمات ذیل باشد :

 -1 سواد مصدق اسناد هویت تقاضاکننده و عیال و اولاد او؛

 -2 تصدیق نامه ی نظمیه دایر به تعیین مدت اقامت تقاضاکننده در ایران و نداشتن سوءسابقه و داشتن مکنت کافی یا شغل معین برای تأمین معاش. وزارت امور خارجه در صورت لزوم اطلاعات راجعه به شخص تقاضاکننده را تکمیل و آن را به هیأت وزرا ارسال خواهد نمود تا هیأت مزبور در قبول یا رد آن تصمیم مقتضی اتخاذ کند. در صورت قبول شدن تقاضا، سند تابعیت به درخواستکننده تسلیم خواهد شد .

ماده 984

زن و اولاد صغیر کسانی که بر طبق این قانون تحصیل تابعیت ایران مینمایند تبعهی دولت ایران شناخته میشوند ولی زن در ظرف یک سال از تاریخ صدور سند تابعیت

شوهر و اولاد صغیر در ظرف یک سال از تاریخ رسیدن به سن هجده سال تمام میتوانند اظهاریهی کتبی به وزارت امور خارجه داده و تابعیت مملکت سابق شوهر و یا پدر را قبول کند لیکن به اظهاریهی اولاد اعم از ذکور و اناث باید تصدیق مذکور در ماده 977 ضمیمه شود .

ماده 985

تحصیل تابعیت ایرانی پدر به هیچ وجه درباره اولاد او که در تاریخ تقاضانامه به سن هجده سال تمام رسیدهاند مؤثر نمیباشد .

ماده 986

زن غیرایرانی که در نتیجهی ازدواج، ایرانی میشود میتواند بعد از طلاق یا فوت شوهر ایرانی به تابعیت اول خود رجوع نماید مشروط بر این که وزارت امور خارجه را کتباً مطلع کند ولی هر زن شوهر مرده که از شوهر سابق خود اولاد دارد نمیتواند مادام که اولاد او به سن هجده سال تمام نرسیده از این حق استفاده کند و در هر حال زنی که مطابق این ماده تبعهی خارجه میشود حق داشتن اموال غیرمنقوله نخواهد داشت مگر در حدودی که این حق به اتباع خارجه داده شده باشد و هر گاه دارای اموال غیرمنقول بیش از آن چه که برای اتباع خارجه داشتن آن جایز است بوده یا بعداً به ارث، اموال غیرمنقولی بیش از حد آن به او برسد باید در ظرف یک سال از تاریخ خروج از تابعیت ایران یا داراشدن ملک در مورد ارث مقدار مازاد را به نحوی از انحا به اتباع ایران منتقل کند والا اموال مزبور با نظارت مدعیالعموم محل، به فروش رسیده پس از وضع مخارج فروش، قیمت به  آنها داده خواهد شد .

ماده 987

زن ایرانی که با تبعهی خارجه مزاوجت مینماید به تابعیت ایرانی خود باقی خواهد ماند مگر این که مطابق قانون مملکت زوج، تابعیت شوهر به واسطهی وقوع عقد ازدواج به زوجه تحمیل شود ولی در هر صورت بعد از وفات شوهر و یا تفریق، به صرف تقدیم درخواست به وزارت امور خارجه به انضمام ورقهی تصدیق فوت شوهر و یا سند تفریق، تابعیت اصلیه زن با جمیع حقوق و امتیازات راجعه به آن مجدداً به او تعلق خواهد گرفت .

تبصره : 1 هر گاه قانون تابعیت مملکت زوج، زن را بین حفظ تابعیت اصلی و تابعیت زوج مخیر بگذارد در این مورد زن ایرانی که بخواهد تابعیت مملکت زوج را دارا شود و علل موجهی هم برای تقاضای خود در دست داشته باشد به شرط تقدیم تقاضانامهی کتبی به وزارت امور خارجه ممکن است با تقاضای او موافقت گردد .

تبصره :2 زنهای ایرانی که بر اثر ازدواج تابعیت خارجی را تحصیل میکنند حق داشتن اموال غیرمنقول را در صورتی که موجب سلطهی خارجی گردد ندارند. تشخیص این امر با کمیسیونی متشکل از نمایندگان وزارتخانههای امور خارجه، کشور و اطلاعات است .مقررات ماده 988 و تبصره آن در قسمت خروج ایرانیانی که تابعیت خود را ترك نمودهاند شامل زنان مزبور نخواهد بود .

ماده 988

اتباع ایران نمیتوانند تبعیت خود را ترك کنند مگر به شرایط ذیل :

 -1 به سن 25 سال تمام رسیده باشند؛

 -2 هیأت وزرا، خروج از تابعیت آنان را اجازه دهد؛

3 – قبلاً تعهد نمایند که در ظرف یک سال از تاریخ ترك تابعیت،حقوق خود را بر اموال غیرمنقول که در ایران دارا میباشند و یا ممکن است بالوراثه دارا شوند ولو قوانین ایران اجازهی تملک ان را به اتباع خارجه بدهد به نحوی از انحا به اتباع ایرانی منتقل کنند. زوجه و اطفال کسی که بر طبق این ماده ترك تابعیت مینماید اعم از این که اطفال مزبور صغیر یا کبیر باشند از تبعیت ایرانی خارج نمیگردند مگر این که اجازهی هیأت وزرا شامل آنها هم باشد؛

4 – خدمت تحت السلاح خود را انجام داده باشند .

تبصره الف: کسانی که بر طبق این ماده مبادرت به تقاضای ترکت ابعیت ایران و قبول تابعیت خارجی مینمایند علاوه بر اجرای مقرراتی که ضمن بند 3( ) از این ماده دربارهی آنان مقرر است باید ظرف مدت سه ماه از تاریخ صدور سند ترك تابعیت، از ایران خارج شوند. چنان چه ظرف مدت مزبور خارج نشوند مقامات صالحه، امر به اخراج آنها و فروش اموالشان صادر خواهند نمود و تمدید مهلت مقررهی فوق حداکثر تا یک سال موکول به موافقت وزارت امور خارجه میباشد .

تبصره ب: هیأت وزیران میتواند ضمن تصویب ترك تابعیت زن ایرانی بیشوهر ترك تابعیت فرزندان او را نیز که فاقد پدر و جد پدری هستند و کمتر از 18 سال تمام دارند و یا به جهات دیگری محجورند اجازه دهد. فرزندان زن مذکور نیز که به سن 25 سال تمام نرسیده باشند میتوانند به تابعیت از درخواست مادر، تقاضای ترك تابعیت نمایند .

ماده 989

هر تبعه ایرانی که بدون رعایت مقررات قانونی بعد از تاریخ 1280 شمسی تابعیت خارجی تحصیل کرده باشد، تبعیت خارجی او کأن لم یکن بوده و تبعهی ایران شناخته میشود ولی در عین حال کلیهی اموال غیرمنقولهی او با نظارت مدعیالعموم محل به فروش رسیده و پس از وضع مخارج فروش، قیمت آن به او داده خواهد شد و به علاوه از اشتغال به وزارت و معاونت وزارت و عضویت مجالس مقننه و انجمنهای ایالتی و ولایتی و بلدی و هر گونه مشاغل دولتی محروم خواهد بود.

تبصره: هیأت وزیران میتواند بنا به مصالحی به پیشنهاد وزارت امور خارجه تابعیت خارجی مشمولین این ماده را به رسمیت بشناسد. به این گونه اشخاص با موافقت وزارت ی امور خارجه اجازه ورود به ایران یا اقامت میتوان داد .

ماده 990

از اتباع ایران کسی که خود یا پدرشان موافق مقررات، تبدیل تابعیت کرده باشند و بخواهند به تبعیت اصلیه خود رجوع نمایند به مجرد درخواست به تابعیت ایران قبول خواهند شد مگر آن که دولت تابعیت آنها را صلاح نداند .

ماده 991

تکالیف مربوط به اجرای قانون تابعیت و اخذ مخارج دفتری در مورد کسانی که تقاضای تابعیت یا ترك تابعیت دولت جمهوری اسلامی ایران و تقاضای بقا بر تابعیت اصلی را دارند به موجب آییننامهای که به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید معین خواهد شد .

کتاب سوم – در اسناد سجل احوال

ماده 992

سجل احوال هر کس به موجب دفاتری که برای این امر مقرر است معین میشود .

ماده 993

امور ذیل باید در ظرف مدت و به طریقی که به موجب قوانین یا نظامات مخصوصه مقرر است به دایره سجل احوال اطلاع داده شود :

-1 ولادت هر طفل و همچنین سقط هر جنین که بعد از ماه ششم از تاریخ حمل واقع شود؛

-2 ازدواج اعم از دائم و منقطع؛

3 – طلاق اعم از بائن و رجعی و همچنین بذل مدت؛

4 – وفات هر شخص .

ماده 994

حکم موت فرضی غایب که بر طبق مقررات کتاب پنجم از جلد دوم این قانون صادر میشود باید در دفتر سجل احوال ثبت شود .

ماده 995

تغییر مطالبی که در دفاتر سجل احوال ثبت شده است ممکن نیست مگر به موجب حکم محکمه .

ماده 996

اگر عدم صحت مطالبی که به دایرهی سجل احوال اظهار شده است در محکمه ثابت گردد یا هویت کسی که در دفتر سجل احوال به عنوان مجهولالهویه قید شده است معین شود و یا حکم فوت فرضی غایب ابطال گردد مراتب باید در دفاتر مربوطه سجل احوال قیدشود .

ماده 997

هر کس باید دارای نام خانوادگی باشد. اتخاذ نامهای مخصوصی که به موجب نظامنامهی ادارهی سجل احوال معین میشود، ممنوع است .

ماده 998

هر کس که اسم خانوادگی او را دیگری بدون حق اتخاذ کرده باشد میتواند اقامهی دعوا کرده و در حدود قوانین مربوطه تغییر نام خانوادگی غاصب را بخواهد. اگر کسی نام خانوادگی خود را که در دفاتر سجل احوال ثبت کرده است مطابق مقررات مربوطه به این امر تغییر دهد هر ذینفعمی تواند در ظرف مدت و به طریقی که در قوانین یا نظامات مخصوصه مقرر است اعتراض کند .

ماده 999

سند ولادت اشخاصی که ولادت آنها در مدت قانونی به دایرهی سجل احوال اظهار شده است سند رسمی محسوب خواهد بود .

ماده 1000

سایر مطالب راجع به سجل احوال به موجب قوانین و نظامنامههای مخصوصه مقرر است .

ماده 1001

مأمورین قونسولی ایران در خارجه باید نسبت به ایرانیان مقیم حوزهی مأموریت خود وظایفی را که به موجب قوانین و نظامات جاریه به عهدهی دوایر سجل احوال مقرر است انجام دهند .

کتاب چهارم – در اقامتگاه

ماده 1002

اقامتگاه هر شخصی عبارت از محلی است که شخص در آن جا سکونت داشته و مرکز مهم امور او نیز در آن جا باشد. اگر محل سکونت شخصی غیر از مرکز مهم امور او باشد مرکز امور او اقامتگاه محسوب است. اقامتگاه اشخاص حقوقی مرکز عملیات آنها خواهد بود .

ماده 1003

هیچ کس نمیتواند بیش از یک اقامتگاه داشته باشد .

ماده 1004

تغییر اقامتگاه به وسیلهی سکونت حقیقی در محل دیگر به عمل میآید مشروط بر این که مرکز مهم امور او نیز به همان محل انتقال یافته باشد .

ماده 1005

اقامتگاه زن شوهردار همان اقامتگاه شوهر است معذلک زنی که شوهر او اقامتگاه معلومی ندارد و همچنین زنی که با رضایت شوهر خود و یا با اجازهی محکمه مسکن علیحده اختیار کرده میتواند اقامتگاه شخصی علیحده نیز داشته باشد .

ماده 1006

اقامتگاه صغیر و محجور همان اقامتگاه ولی یا قیم آنها است .

ماده 1007

اقامتگاه مأمورین دولتی، محلی است که در آن جا مأموریت ثابت دارند .

ماده 1008

اقامتگاه افراد نظامی که در ساخلو هستند محل ساخلوی آنها است .

ماده 1009

اگر اشخاص کبیر که معمولاً نزد دیگری کار یا خدمت میکنند در منزل کارفرما یا مخدوم خود سکونت داشته باشند اقامتگاه آنها همان اقامتگاه کارفرما یا مخدوم آنها خواهد بود .

ماده 1010

اگر ضمن معامله یا قراردادی طرفین معامله یا یکی از آنها برای اجرای تعهدات حاصله از آن معامله محلی غیر از اقامتگاه حقیقی خود انتخاب کرده باشد نسبت به دعاوی راجعه به آن معامله محلی که انتخاب شده است اقامتگاه او محسوب خواهد شد و همچنین است در صورتی که برای ابلاغ اوراق دعوی و احضار و اخطار محلی را غیر از اقامتگاه حقیقی خود معین کند .

کتاب پنجم – در غایب مفقودالاثر

ماده 1011

غایب مفقودالاثر کسی است که از غیبت او مدت بالنسبه مدیدی گذشته و از او به هیچ وجه خبری نباشد .

ماده 1012

اگر غایب مفقودالاثر برای ادارهی اموال خود تکلیفی معین نکرده باشد و کسی هم نباشد که قانوناً حق تصدی امور او را داشته باشد محکمه برای اداره اموال او یک نفر امین معین میکند و تقاضای تعیین امین فقط از طرف مدعیالعموم و اشخاص ذینفع در این امر قبول میشود .

ماده 1013

محکمه میتواند از امینی که معین میکند تقاضای ضامن یا تضمینات دیگر نماید .

ماده 1014

اگر یکی از وراث غایب تضمینات کافیه بدهد، محکمه نمیتواند امین دیگری معین نماید ووارث مزبور به این سمت معین خواهد شد .

ماده 1015

وظایف و مسئولیتهای امینی که به موجب مواد قبل معین میگردد، همان است که برای قیم مقرر است .

ماده 1016

هر گاه هم فوت و هم تاریخ فوت غایب مفقودالاثر مسلم شود اموال او بین وراث موجود حینالموت تقسیم میگردد اگر چه یک یا چند نفر آنها از تاریخ فوت غایب به بعد فوت کرده باشد .

ماده 1017

اگر فوت غایب بدون تعیین تاریخ فوت ثابت گردد محکمه باید تاریخی را که فوت او در آن تاریخ محقق بوده معین کند در این صورت اموال غایب بین وراثی که در تاریخ مزبور موجود بوده اند، تقسیم میشود .

ماده 1018

مفاد ماده فوق در موردی نیز رعایت میگردد که حکم موت فرضی غایب صادر شود .

ماده 1019

حکم موت فرضی غایب در موردی صادر میشود که از تاریخ آخرین خبری که از حیات او رسیده است مدتی گذشته باشدکه عادتاً چنین شخصی زنده نمیماند .

ماده 1020

موارد ذیل از جمله مواردی محسوب است که عادتاً شخص غایب زنده فرض نمیشود :

 -1 وقتی که ده سال تمام از تاریخ آخرین خبری که از حیات غایب رسیده است گذشته و در انقضای مدت مزبور سن غایب از هفتاد و پنج سال گذشته باشد؛

 -2 وقتی که یک نفر به عنوانی از عناوین، جزء قشون مسلح بوده و در زمان جنگ مفقود و سه سال تمام از تاریخ انعقاد صلح بگذرد بدون این که خبری از او برسد، هر گاه جنگ منتهی به انعقاد صلح نشده باشد مدت مزبور پنج سال از تاریخ ختم جنگ محسوب میشود؛

3 – وقتی که یک نفر حین سفر بحری در کشتی بوده که آن کشتی در آن مسافرت تلف شده است سه سال تمام از تاریخ تلف شدن کشتی گذشته باشد بدون این که از آن مسافر خبری برسد .

ماده 1021

در مورد فقرهی اخیر مادهی قبل اگر با انقضای مدتهای ذیل که مبدأ آن از روز حرکت کشتی محسوب میشود کشتی به مقصد نرسیده باشد و در صورت حرکت بدون مقصد بهبندری که از آن جا حرکت کرده برنگشته و از وجود آن به هیچ وجه خبری نباشد کشتی تلف شده محسوب میشود :

الف- برای مسافرت در بحر خزر و داخل خلیج فارس یک سال؛

ب- برای مسافرت در بحرعمان، اقیانوس هند، بحر احمر، بحرسفید (مدیترانه)، بحرسیاه و بحر آزوف دو سال؛

ج- برای مسافرت در سایر بحار سه سال .

ماده 1022

اگر کسی در نتیجهی واقعهای به غیر آن چه در فقرهی 2 و 3 ماده 1020 مذکور است دچار خطر مرگ گشته و مفقود شده و یا در طیاره بوده و طیاره مفقود شده باشد وقتی میتوان حکم موت فرضی او را صادر نمود که پنج سال از تاریخ دچار شدن به خطر مرگ بگذرد بدون این که خبری از حیات مفقود رسیده باشد .

ماده 1023

در مورد مواد 1020 و 1021 و 1022 محکمه وقتی میتواند حکم موت فرضی غایب را صادر نماید که در یکی از جراید محل و یکی از روزنامههای کثیرالانتشار تهران اعلانی در سه دفعهی متوالی هر کدام به فاصله یک ماه منتشر کرده و اشخاصی را که ممکن است از غایب خبری داشته باشند دعوت نماید که اگر خبر دارند به اطلاع محکمه برسانند. هر گاه یک سال از تاریخ اولین اعلان بگذرد و حیات غایب ثابت نشود حکم موت فرضی او داده میشود .

ماده 1024

اگر اشخاص متعدد در یک حادثه تلف شوند فرض بر این میشود که همهی آنها در آن واحد مردهاند. مفاد این ماده مانع از اجرای مقررات مواد 873 و 874 جلد اول این قانون نخواهد بود .

ماده 1025

وراث غایب مفقودالاثر م یتوانند قبل از صدور حکم موت فرضی او نیز از محکمه تقاضا نمایند که دارایی او را به تصرف آنها بدهد مشروط بر این که اولاً غایب مزبور کسی را برای اداره کردن اموال خود معین نکرده باشد و ثانیاً دو سال تمام از آخرین خبر غایب گذشته باشد بدون این که حیات یا ممات او معلوم باشد. در مورد این ماده رعایت ماده 1023 راجع به اعلان مدت یک سال حتمی است .

ماده 1026

در مورد ماده قبل وراث باید ضامن و یا تضمینات کافیه دیگر بدهند تا در صورتی که اشخاص ثالث حقی بر اموال او داشته باشند از عهدهی اموال و یا حق اشخاص ثالث برآیند. تضمینات مزبور تا موقع صدور حکم موت فرضی غایب باقی خواهد بود .

ماده 1027

بعد از صدور حکم فوت فرضی نیز اگر غایب پیدا شود کسانی که اموال او را به عنوان وراثت تصرف کردهاند باید آن چه را که از اعیان یا عوض و یا منافع اموال مزبور حین پیداشدن غایب موجود میباشد مسترد دارند .

ماده 1028

امینی که برای اداره کردن اموال غایب مفقودالاثر معین میشود باید نفقهی زوجهی دائم یا منقطعه که مدت او نگذشته و نفقهی او را زوج تعهد کرده باشد و اولاد غایب را از دارایی غایب تأدیه نماید. در صورت اختلاف در میزان نفقه تعیین آن به عهدهی محکمه است .

ماده 1029

هر گاه شخصی چهار سال تمام غایب مفقودالاثر باشد زن او میتواند تقاضای طلاق کند. در این صورت با رعایت ماده 1023حاکم او را طلاق میدهد .

ماده 1030

اگر شخص غایب پس از وقوع طلاق و قبل از انقضای مدت عده مراجعت نماید نسبت به طلاق حق رجوع دارد ولی بعد از انقضای مدت مزبور حق رجوع ندارد .

کتاب ششم – در قرابت

ماده 1031

قرابت بر دو قسم است: قرابت نسبتی و قرابت سببی .

ماده 1032

قرابت نسبی به ترتیب طبقات ذیل است :

طبقه اول- پدر و مادر و اولاد و اولاد اولاد؛

طبقه دوم ـ اجداد و برادر و خواهر و اولاد آنها؛

ط .ها بقه سوم ـ اعمام و عمات و اخوال و خالات و اولاد آن

در هر طبقه، درجات قرب و بعد قرابت نسبی به عدهی نسلها در آن طبقه معین میگردد.

مثلاً در طبقه ی اول، قرابت پدر و مادر با اولاد در درجهی اول و نسبت با اولاد اولاد در درجه ی دوم خواهد بود و هکذا در طبقهی دوم قرابت برادر و خواهر و جد و جده در درجه ی اول از طبقهی دوم و اولاد برادر و خواهر و جد پدر در درجه ی دوم از طبقه ی دوم خواهد بود و در طبقه ی سوم قرابت عمو و دایی و عمه و خاله در درجه ی اول از طبقه ی سوم و درجه ی اولاد آنها در درجه ی دوم از آن طبقه است .

ماده 1033

هر کس در هر خط و به هر درجه که با یک نفر قرابت نسبی داشته باشد در همان خط و به همان درجه، قرابت سببی با زوج یا زوجهی او خواهد داشت بنابراین پدر و مادر زنِ یک مرد اقربای سببی درجهی اول آن مرد و برادر و خواهر شوهر یک زن از اقربای سببی درجه دوم آن زن خواهند بود .