دوران عقد
عقد ازدواج
عقد به معنای بستن، گره بستن، استوار كردن پیمان و عهد بـستن اسـت . (فرهنـگ معین) زن و مردی كه با یكدیگر عقد ازدواج می بندند، قول ازدواج یا وعـده ی ازدواج یـا به عبارت دیگر (نامزدی) خود را استوار می كنند و با ازدواج كردن با یكدیگرپیوند برقرار می كنند و برای زندگی باهم عهد می بندند.
تعریف دوران عقد
برخلاف تعریـف نـامزدی، تعریـف عقـد از نظـر اكثـر مـردم تعریـف مـشخص و واحدی است. هرچند برخی از افراد در سالهای اخیر دوران عقد را با دوران نـامزدی اشـتباه گرفته اند. اما از نظراكثرمـردم دوران عقد به دورانی گفته می شود كـه بـا عقـد ازدواج آغاز می شود و با شروع زندگی مشترك پایان می یابد.
عقد ازدواج یك پیمان سه گانه است كه شامل عقد شرعی، عقـد قـانونی و عقـد اجتماعی می شود. منظور از عقد شرعی همان صیغه ی عقد دائـم اسـت كـه شـرع مـشخص كرده است و در واقع زن و مرد به نام خدا و با اجازه ی او پیمان مـی بندنـد . منظـور از عقـد قانونی همان ثبت رسمی ازدواج و پذیرش تعهدات قانونی و حقوقی ازدواج است و منظـور از عقد اجتماعی، حضور خویشان و دوستان و جمعی از مردم در زمان عقـد ازدواج اسـت . حضور جمعی از افراد به عنوان شاهدان جمعی، پیمان زن ومرد را وجهه اجتماعی می دهد. همانطوركه ملاحظه می شود عقد ازدواج یكی از پیمانهای بـسیار محكـم انـسانی است، پیمانی دارای سه گونه تعهد، پیمانی كه شرع، قانون و عرف را باهم می آمیزد .
تفاوت عقد با نامزدی
دوران عقد با دوران نامزدی به طور عمده در سه مقوله باهم تفاوت دارند كه ایـن تفاوتها عبارتند از الف ـ تعهد ب ـ ارتباط جنسی و ج ـ قطعیـت. بـا عقـد تعهـد همـسران بـا تعهدات قانونی و حقوقی همراه می شود . درصورتی كه فردی به تعهد خود وفادار نباشد یـا آن را برهم زند از آنجا كه تعهد قانونی و حقوقی نسبت به همسر خود دارد و كاملاً متأهـل شناخته می شود، لازم است مطابق با تعهدات قانو نی و حقوقی خود نـسبت بـه فـسخ پیمـان همسری، اقدام نماید.
برخلاف زمان نامزدی كه توصیه به نبود رابطهی كامل جنـسی مـی شـد در دوران عقد منعی برای ارتباط جنسی وجود ندارد چرا كه زوج عقد كرده یك زوج متأهل است. برخلاف دوران نامزدی كه هم به لحاظ قانونی و هم به لحاظ عرف ی امكان جدایی وجود دارد در دوران عقد امكان جدایی همان شرایط امكان طلاق را دارد و فرد بـرخلاف زمان نامزدی كه می توانست به راحتی جدا شود، دیگر امكان اینكه به راحتی جـدا شـود را ندارد. فرض عمده دربارهی عقد این است كه فردی كه تن به عقـد ازدواج داده اسـت، در تصمیم خود راسخ بوده است. برخلاف نامزدی كه فرض عمده ی آن این است كـه وعـده ی ازدواج (نامزدی) الزامی برای ازدواج ایجاد نمی كند و هیچ كدام از نامزدها نمـی توانـد دیگری را مجبور به ازدواج كند.
ضرورتها و كاركردهای دوران عقد
به طور سنتی اكثر افراد ازدواج را یك تصمیم می دانند اما ما معتقدیم كه ازدواج یك فرایند است. فرایند، ترجمه ی كلمه ی Process اسـت كـه ریـشه لاتـین آن بـه معنـی «پیش رفتن» است و تلویحاً پیـشرفت گـام بـه گـام بـه سـوی هـدفی را مـی رسـاند . (دكتـر پورافكاری، فرهنگ جامع رواشناسی ـ روانپزشكی). زمانی كه ازدواج را یك فرایند بدانیم رفتارهای ما متفاوت از زمانی خواهـد بـود كـه ازدواج را یـك تـصمیم بـدانیم . فـردی كـه ازدواج را یك تصمیم می داند بر خود لازم مـی دانـد كـه در یـك مقطـع زمـانی، تـصمیم درستی بگیرد اما فردی كه ازدواج را یك فرایند می داند معتقد اسـت كـه فراینـد، او را بـه تصمیم درست می رساند. بنابراین برخود لازم می داند كه فرایند را به درستی طـی كنـد تـا تصمیم درست از خلال فرایند و در طـول زمـان شـكل بگیـرد . فـردی كـه ازدواج را یـك تصمیم می داند بر خود لازم می داند كه با هر مقدار اطلاعـات، بتوانـد تـصمیم بگیـرد . امـافردی كه ازدواج را یك فرایند می داند بر خود لازم می داند كه فرایند را طـی كنـد تـا در طول زمان و با طی شدن درست فرایند، تصمیم درست مشخص شود.
اگر نگاه ما به ازدواج، نگاه فرایندی باشد عبور گام به گام از یـك سـری مراحـل را به راحتی می پذیریم . همانگونه كه تا به حال بحث كرده ایم ازدواج از مراحـل آشـنایی، نامزدی و عقد می گذرد. دوران عقد یكی از مراحل فرایند ازدواج است. همان گونه كه نامزدی در ادامه ی آشنایی باعث می شد تا اهداف و كاركردهـای آشنایی در عین تداوم، عمیق تر و شفاف تر شود، دوران عقد هم باعث می شود كه اهداف و كاركردهای نـامزدی در عـین تـداوم، عمیـق تـر و شـ فاف تـر شـود . بنـابراین بـسیاری از ضرورتها و كاركردهای دوران عقد شبیه ضرورتها و كاركردهای دوران نـامزدی اسـت بـا برخی تفاوتها كه در پی خواهد آمد . اگر دورهی نامزدی باعث عمیـق تـر شـدن آشـنایی و آمادگی برای ورود به زندگی مشترك و قطعی شدن تصمیم به ازدواج می شد دوران عقـد نیز همین اهداف را در سطحی عمیق تر و جدی تر، سبب خواهد شـد . امـا دوران عقـد سـه ضرورت و كاركرد منحصر به خود را علاوه بر موارد یاد شده، دارد . این سه مورد عبارتنـد از: الف ـ آمادگی اقتصادی ب ـ شناخت جنسی و ج ـ تعامل با خانوادهی همسر. هركدام از این موارد را به طور مختصرتوضیح می دهیم.
الف ـ آمادگی اقتصادی
ایجاد خانوادهی جدید، نیاز به آمادگی اقتـصادی هـردو نفـردارد . تهیـه مـسكن وتهیه لوازم منزل دو وظیفه ی عمدهی اقتصادی همسران است. به طـور سـنتی در اكثـر نقـاط ایران، دختر جهیزیه (لوازم منزل) و پسر مسكن را تهیه می كند . البته این سـنت در همـه جـا یكسان نیست و هرفرهنگ وقومیتی آداب و رسوم خاص خود را دارند. دوران عقد به همسران این فرصت را مـی دهـد تـا آمـادگی اقتـصادی لازم بـرای ایجاد خانواده ی جدید را كسب كنند . البته دوران عقد در عین اینكه فرصتی برای آمـادگی اقتصادی است معمولاً مشكلاتی را هم به دلیل مسائل اقتصادی به همـراه دارد كـه در ادامـه به بحث در این باره خواهیم پرداخت.
ب ـ شناخت جنسی
ازدواج بــدون رابطــهی جنــسی معنــا نــدارد و یكــی از مهمتــرین عناصــرارتبــاط همسران، ارتباط جنسی است. در دورهی آشنایی و نـامزدی افـراد بـا محـدودیتهای زیـادی برای شناخت جنسی روبرو هـستند . هرچنـد آغـاز شـناخت جنـسی از همـان دوره آشـنایی شروع می شود و در دوره ی نامزدی به طور جدی تری پیگیری می شـود امـا بعـد از عقـد، همسران برای رابطه جنسی هـیچ محـدودیت و منعـی ندارنـد . محـدودیتهای درسـت زمـان نامزدی، امكان شناخت كامل جنسی را از نامزدها می گیرد.
از آنجا كه رابطـه ی جنـسی بـه طـور كامـل در دوران عقـد رخ مـی دهـد همـسران میتوانند نسبت به نگرش و رفتار جنسی یكدیگر شناخت قابل توجهی بدست آورند . افـرادی كه دارای مشكلات و اختلالات كنشی جنسی هستند یا به عبارت دیگر آنهـایی كـه در عمـل جنسی دچار مشكل هستند، در این دوره كاملاً قابل شناسایی هستند . آنهایی كه نگرش مثبتـی به عمل جنسی ندارند، آنهایی كه تمایل جنسی اندك دارند، آنهایی كه بعضاً دچار انحرافات جنسی هستند، همه و همه در این دوره بـه خـوبی قابـل شناسـایی هـستند . دوران عقـد بهتـرین است. اگر یكی از همـسران یـا هـردو دچـار 1 زمان برای شناخت جنسی و احیاناً درمان جنسی مشكلات جنسی باشند اولین كار مراجعه به متخصص درمان جنسی است . درمـانگران جنـسی روانپزشكان یا روانشناسانی هستند كه در حوزه ی درمان جنسی دوره های تخصـصی بـالاتری را گذرانـــــده انـــــد. درمـــــان جنـــــسی یكـــــی از حـــــوزه هـــــای تخصـــــصی علـــــم روانشناسی است. با كمك درمانگر جنسی، همسران به شناخت جنسی كاملتری از یكدیگر می رسند و متوجه می شوند كه مشكلات جنسی آنها تا چـه حـدی قابـل درمـان اسـت؟ بـا توجه به مجموعهی شناخت جنسی همسران از یكدیگر، در این دوران، همسران می تواننـد نسبت به ادامه رابطه با یكدیگرتصمیم گیری كنند. رابطه جنـسی یكـی از مهمتـرین روابـط همسران است و همانگونه كه در فصل انتخاب همسر ذكر شد، افرادی كـه اخـتلال جنـسی دارند، مناسب ازدواج نیستند.
ج ـ تعامل با خانواده همسر
دوران عقد، شروع جدی تعامل با خانواده همسر است . خرید عقـد، رفـت و آمـد با خانوادهی همسر، پذیرش خانوادهی همسر، احترام اعضای خانواده به عـروس یـا دامـاد و احترام به خانواده ی آنها، دید و بازدید خانواده ها و… تعامل با خانوادهی همسر در دورهی عقد از اهمیت زیـادی برخـوردار اسـت چـرا كه اولین روابط از اهمیت ویژه ای برخـوردار اسـت . در اولـین رابطـه هـا، پایـه هـا و مبـانی نگرش افراد نسبت به هم، شكل می گیرد واز آنجا كه در این دوران همسران بیشتربه فكـر ارتباط باهم هستند، ممكن است از تعامل با خـانواده ی یكـدیگر غفلـت كننـد یـا اینكـه بـه خانوادهی همسرتوجه بیشتری از خود او داشته باشند. هركدام از این مـوارد مـی توانـد سـرآغاز اختلاف و تنش باشد. بی تجربگی در برخـورد بـا خـانواده ی همـسر مـی توانـد، عـروس یـا دامـاد را بـا مشكلات بسیاری روبه رو سازد.
تجربه ی عقد بدون تجربه ی نامزدی
برخی از خانواده ها تجربه ی نامزدی را از دختروپسر خود سـلب مـی كننـد و بـه دلایل مذهبی و قانونی پس از دوران كوتاه آشنایی، آنها را بـه سـمت عقـد و دوران عقـد، هدایت می كنند. نبود تجربهی نامزدی شرایط ویژه ای را بر دختر وپسرتحمیـل مـی كنـد . اولین مسأله ابهـام آنهـا در مـورد شـرایط دوران عقـد اسـت . وقتـی دختـر و پـسری دوره ی نامزدی نداشته باشند، پس از عقد بیشتر خود ر ا نامزد به حساب می آورند در حالیكـه عقـد كرده هستند. به لحاظ اجتماعی نامزد هستند در حالیكه به لحاظ قانونی عقـد كـرده هـستند. همین ابهام و سرگردانی نقش می تواند باعث آسیب های زیادی شود. از نظـر مـا تجربـه ی عقد بدون تجربه نامزدی اشتباه است و سرمنشأ برخی از آسیب ها كه می توانست با تجربـه نامزدی با سهولت و سادگی بیشتری برطرف شود . اما به هرحـال واقعیـت جامعـه ی مـا ایـن است كه برخی از خانواده ها بدون تجربه ی نامزدی تجربهی عقد را بر دختـر یـا پـسر خـود تحمیل می كنند. در این شرایط به نظر ما بر دختر و پسر اسـت كـه مـواردی را بـدون هـیچ تردیدی رعایت كنند. در صورتی كه خواهان ازدواج موفق هستید و به هردلیلی نتوانسته اید نامزدی را تجربه كنید، رعایت نكـات زیـر بـه شـما كمـك مـی كنـد تـا محـدودیت هـای تجربهی عقد بدون تجربه ی نامزدی را به حداقل برسانید.
1 ـ حداقل 6ماه اول عقد را دوران نامزدی خود بدانید.
2 ـ حداقل در 6ماه اول عقد از داشتن رابطهی كامل جنسی پرهیز كنید .
3 ـ درصورتی كه به این نتیجه رسیدید كه همسرمناسبی برای یكدیگرنیستید، ارتباط را در همان سطحی كه هست، حفظ كنید و از ارتباط بیـشتر پرهیـز كنیـد و از متخـصص كمـك بگیرید. (بدانید كه همه متخصصین از سواد و تجربه كافی برخودار نیستند، همان طـور كـه پزشكان بی سواد و بی تجربه در جامعه پزشكی وجود دارد، در جامعه روانشناسان نیز افـراد بی سواد و بی تجربه وجود دارد. تشخیص فرد با سواد و با تجربه بر عهدهی خود شماست).
4 ـ در نظرداشته باشید كه طلاق زوجهای عقد كرده ای كه رابطه كامل جنسی نداشته انـد،سهولت بیشتری دارد تا زوجهای عقد كرده ای كه رابطه كامل جنسی داشته اند.
تجربه زندگی مشترك بدون تجربه عقد (عقد و عروسی باهم)
برخی از خانواده ها به دلیل تعجیل یا به دلیل مسائل اقتصادی و هزینه های مراسـم مختلف، عقد و عروسی را باهم برگزار می كنند یا به عبارت دیگـر پـس از دوران نـامزدی با برگزاری همزمان عقد و عروسی دختر و پسر را به خانـه ی بخـت مـی فرسـتند . ایـن كـار باعث می شود كه یكی از مراحل ازدواج یا همان مرحله عقـد توسـط دختـر و پـسر تجربـه نشود.
به نظر ما در صورتی كه دختر و پسر آشنای ی و نامزدی را بـه خـوبی تجربـه كـرده باشند، تجربه نكردن عقد باعث می شود تا آنها از شناخت جنسی یكدیگر محروم شوند . ازآنجا كه آشـنایی و نـامزدی در جامعـه مـا از طـرف خـانواده هـا چنـدان بـا اقبـال رو بـه رو نمی شود، تجربهی عقد، تجربهی مفیدی برای دختر و پسر است تا آشنایی و پیوند خـود را عمق ببخشند و برای زندگی مشترك آماده شوند.
نبود تجربهی عقد در مقایسه با نبود نامزدی، قابل قبول تر به نظر می رسـد . هرچـه ازدواج مراحل خود را در زمانی قابل قبول سپری كند، شكل گیری خانواده جدید بـه طـور درستتر و مناسبتری رخ خواهد داد . هرچه مراحل ازدواج را فشرده تـر سـازیم یـا بعـضی از آنها را حذف كنیم، همسران آینده را از تجارب حیاتی محروم كرده ایم و امكـان شـناخت و پیوند مناسبتررا از آنها سلب كرده ایم.
راه مناسبتر بـرای كـاهش هزینـه هـا، برگـزاری عقـد و تجربـه دوران عقـد بـدون برگزاری مراسم عروسی است. عروس و داماد می توانند پس از اینكه زمان مناسبی از عقـد آنها گذشت با رفتن به سفر یـا برگـزاری میهمـانی مختـصری بـه عنـوان عروسـی، زنـدگی مشترك خود را آغاز كنند.
به هر حال نگاه فرایندی بـه ازدواج تجربـه كامـل هرسـه مرحلـه ازدواج را بـه مـا توصیه می كند، تجربهی آشنایی، تجربهی نامزدی و تجربهی عقـد. بـه نظـرمـی رسـد لازم است كه مراحل اصلی ازدواج (آشنایی، نامزدی و عقد) به طور كامل تجربه شوند.
موضوعات دوران عقد
مشكلات و مسائل دوران عقد شامل پنج مسأله و موضـوع مـی شـود . موضـوعات فردی، موضوعات بین فـردی، موضـوعات مربـوط بـه خـانواده ی همـسر، موضـوعات بـین خانواده ها و موضوعات مربوط به خانوادهی . خود
الف ـ موضوعات فردی
تشكیل خانواده و ازدواج امری است كه با استرس و فشار روانی همراه است . اگرهمه چیز هم به خوبی پیش برود بازهم ازدواج یك اسـترس اسـت . در دوران عقـد فـرد بـا ، مدیریت اسـترس، ارتبـاط مـؤثر بـا 1 مسائل اقتصادی مربوط به تشكیل خا نواده، كنار آمدن همسرو مسائل دیگری روبرومی شود كه برخورد فردی او را می طلبد. كسب مهارت های زندگی كمك بزرگی است تا فرد از این مسائل و موضوعات با سهولت عبور كند.
ب ـ موضوعات بین فردی
در دوران عقد رابطه ی همـسران بیـشتراز دو ران نـامزدی اسـت. همـسران در ایـن دوره دچار تعارضات بـسیاری مـی شـوند. اولـین عـدم توافقهـا بیـشتردر ایـن دوران نمایـان میشود. از آنجا كه در این دوره لازم است تا در مورد بسیاری از امور تصمیم گیـری شـود نبود تفاهم و نرسیدن به توافق مـیتوانـد مـشكلات عمـده ای را ایجـاد كنـد . مهـارت حـل تعارض یكی از مهمترین مهارت هـای مـورد نیـاز بـرای همـسرانی اسـت كـه دچـار اولـین تعارضها میشوند.
گفتگو و رابطهی صمیمانه در این دوره از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تأثیرورد پای این دوره در خاطرها باقی می ماند . بهترین كار آن اسـت كـه تـأثیر خوشـایندی بـر یكدیگر داشته باشیم و این جز با قلبی صمیمی و استفاده از مهارت هـای ارتبـاط صـمیمانه، عملی نمی شود.
ج ـ موضوعات مربوط به خانواده ی همسر
ارتباط با خانوادهی همسر در دوران عقد یكی از مهمتـرین مـسائل همـسران عقـد كرده است. حالتهای مختلف رقابت، جنگ، یارگیری، طرد، پذیرش و صمیمیت در ارتباط با اعضای خانواده همسر به طـور پیچیـده و سـیال بوجـود مـی آیـد . هرچـه خـانواده همـسر گسترده تر باشد روابط پیچیده تری شكل می گیرد.
پذیرش: زمانی كه عروس یا دامـاد از طـرف یـك عـضو یـا چنـد عـضو اصـلی خانواده مورد قبول واقع شود . معمولاً افرادی كه موافق ازد واج بـوده انـد، سـعی مـی كننـد حس پذیرش خود را به عروس یا داماد منتقل كنند واز دیگران نیزمی خواهنـد تـا او را در جمع خانواده بپذیرند.
طرد: زمانی كه عروس یا داماد از طرف یك عضو یا چند عـضو اصـلی خـانواده مورد قبول نباشد. زمانی كه برخی از اعضای خانواده با ازدواج ان جـام شـده موافـق نباشـند، پس از انجـام عقـد، معمـولاً عـدم موافقـت خـود را یـا بـه صـورت كلامـی یـا بـه صـورت غیركلامی یا به طور هشیار یا به صورت ناهشیار بیان می كنند.
معمولاً یكی از مسائل مهم عروس یا دامادی كه از طرف خانواده ی همـسر مـورد قبول واقع نشده، این است كه پذیرش آ نها را بدست آورد. عروس یا دامـاد معمـولاً متوجـه عدم پذیرش اعضا یا یك عضو خانواده ی . همسر می شود.
پذیرش فرد جدید در جمع خـانواده كـاری اسـت كـه تاحـدود زیـادی از دسـت همسرنیز خارج است. مگراینكه همسر، در خانواده از قدرت زیادی برخوردار باشد. عروس یا داماد طرد شد ه معمولاً در مقابل طرد خانواده همـسر آن گونـه واكـنش نشان می دهند كه قبل از ازدواج و در دوران مجردی به طرد واكـنش نـشان مـی دادنـد . درمقابل طرد، برخی باج می دهند، برخی محبت می كنند، برخی عصبانی می شـوند و مقابلـه به مثل می كنند و برخی در خود فرو می روند . برخی روابط پذیرایی را با دیگـران بنـا مـی كنند و…
شما اگر طرد شوید چه می كنید؟
رقابت: حضور برخی از افراد ما را به طور ناهشیار به سوی رقابـت بـا آنهـا سـوق می دهد. هرفردی رقبای خاصی را در زندگی داشته واز رقیب تصور خاصی دارد.
ممكن است هم سن و سال بودن ما را به رقابت وا د ارد. ممكن است هـم جایگـاه بودن مانند جاری بودن یا با جناق بودن، مـا را بـه رقابـت وادارد . ممكـن اسـت موضـوعات كاری، درس، پول، ارتباط و … ما را به رقابـت وادارد . بـه هرحـال ورود بـه یـك خـانواده جدید، امكان رقابت با افراد جدیدی را بوجود می آورد.
رقبای شما معمولاً دارای چه ویژگیهایی هستند؟
گاهی ما موضوع رقابت می شویم بدون آنكه بخواهیم. گاهی بدون اینكه تمایل به رقابت با فرد خاصی را داشته باشیم او سعی میكند با ما رقابت كند . خواهر شـوهری كـه بـا عـروس خــانواده رقابــت مــی كنــد، عــروس را در شــرایط پیچیــده و دشــواری قــرار مــی دهــد .
برادر زنی كه با داماد خانواده وارد رقابت می شود، شرایط مشكلی را برای تازه داماد ایجاد می كند. شناخت این رقابتها و مهارت در كنار آمدن با اینگونـه رقابتهـا موقعیـت عـروس و داماد را در خانواده جدید ارتقا می دهد.
اگر كسی بخواهد با شما رقابت كند چه میكنید؟
جنگ: تضاد و خصومت ما را به جنگ وا می دارد . ما جنگ را در سطح جامعـه و كشور به خوبی می شناسیم و از آثار و تلفات آن تاحدودی باخبریم. اما از جنگ فـرد بـا فرد به ویژه در محیطهای خانوادگی شاید تصور روشنی نداشته باشیم.
جنگ یك شیوهی حل تعارض است كه با استفاده از قدرت، تعارض را حل مـیكند. در بدو ورود به خانواده جدید، احساس ناخوشایند دیگران به ما یا احساس ناخوشایند ما به دیگران ممكن است به صورت جدال و جنگ خود را آشكار كند. جنگ بیشتر در حوزه قدرت رخ می دهد . جنگ عروس بـا مـادر شـوهر، جنـگ داماد با مادر زن، معمولاً جنگ بر سرتملك، قدرت، زمان، توجه و محبت است.
یارگیری: وقتی دو نفر در یك خانواده باهم رقابت می كنند یا در سـطح بـالاتر باهم وارد جنگ می شوند، معمولاً به فكر یارگیری می افتنـد . خـواهر شـوهر در رقابـت بـا عروس یا عروس در رقابت با خواهر شوهر احتمالاً تلاش می كنند اول از همـه از بـرادر یـا همسر به عنوان یار در رقابـت خـود اسـتفاده كننـد . در مراحـل بعـدی پـدر خـانواده، مـادر خانواده و دیگراعضا به عنوان یك یار در این رقابت مورد استفاده قرار می گیرند. صمیمیت: رابطهی با محبـت و صـمیمانه بـا یـك عـضو خـانواده بـدون رقابـت، جنگ و یارگیری همراه با پذیرش، یك رابطه ص میمانه است. هرچه عروس یا داماد روابـط صمیمانه تری با اعضای خـانواده همـسر داشـته باشـد پـذیرش او در خـانواده جدیـد بیـشتر می شود و هرچه پذیرش بیشتر شود صمیمیت بیشترمی شود . متقابلاً هرچه اعضای خـانواده همسر با عروس یا داماد رابطه صمیمانه تری داشته باشند، صمیمیت بی شتری را در این عـضو تازه وارد باعث خواهند شد.
موضوعات بین خانواده ها
ازدواج با عضوی از یك خانواده به طور اسـتعاری بـه معنـای ازدواج بـا آن خـانواده است و در سطح بالاتر ازدواج دو نفر از دو خانواده به طـور اسـتعاری بـه معنـای ازدواج آن دو خانواده است. یكی از مهم ترین روابطی كـه همـسران را تحـت تـأثیر قـرار مـی دهـد رابطـه ی خانواده های آنها با یكدیگر است . زمانی كه مادر داماد با مادر عروس رابطهی خوبی نـدارد بـه شكلی این رابطه بر رابطه همسران نیز تأثیر می گذارد . زمانی كه خواهر داماد با خواهر عـروس رابطه مناسبی ندارد، رابطهی همسران نیز می توانـد متـأثر شـود . تنهـا زمـانی رابطـه خـانواده هـا كمترین تأثیر را بر همـسران دارد كـه آنهـا افـرادی مـستقل و پختـه باشـند . اسـتقلال و پختگـی همسران باعث می شود كه رابطهی آنها كمتر متأثر از رابطه خانواده ها باشد.
احترام خـانواده هـا بـه یكـدیگر و پـذیرش یكـدیگر آن هـا بیـشترین كمـك را بـه همسران جوان می كند. رابطهی خـانواده هـا بـا یكـدیگر بـسیاری اوقـات خـارج از كنتـرل همسران است. برای توضیح بیشتربه نمونه زیرتوجه كنید.
محسن و مونا 6 ماه است كه عقد كردهاند. مونا دو سال از محسن بزرگتر اسـت و مادر محسن با این ازدواج موافق نبو ده است اما به دلیل پافشاری محسن، مجبور بـه پـذیرش این ازدواج شده است. در اولـین میهمـانی بعـد از عقـد كـه مـادر محـسن ترتیـب داده بـود
مادربزرگ مونا به دلیل شرایط جسمی نتواست حضور پیدا كند و عـذرخواهی كـرد . مـادرمحسن از اینكه مادربزرگ مونا در میهمانی حضور نیافت به شدت ناراحت شد. خـانواده ی مونا پـس از مـدتی متقـابلاً خـانواده ی محـسن را دعـوت كردنـد امـا مـادر محـسن نیامـدن مادربزرگ مونا را بهانه كرد و در میهمانی شركت نكرد . خانوادهی مونا نیامدن مادر محسن را توهین به خود تلقی كردند و متقابلاً مادر مونا در میهمانی خـواهرمحـسن شـركت نكـرد و… تمام این مسائل بر رابطه محسن و مونا تأثیر داشت چرا كه محسن از رفتـار خـانواده ی خود دفاع می كرد و مونا از رفتار خانواده ی خود. هردوی آنها نسبت به آینده خـود نگـران بودند و نمی دانستند كه آیا زندگی مشترك آنها در زمان مقرر شروع خواهـد شـد یـا نـه؟ ! آنها در حالیكه باهم قهر بودند به مركزمشاوره مراجعه كردند. همانطور كه در نمونه بـالا مـشاهده كردیـد رفتـار مـادر محـسن خـارج از كنتـرل محسن و احتمالاً هرفرد دیگری بوده است . به نظرمی رسـد مـادر محـسن بـه طـور ناهـشیار مخالفت خود را با این ازدواج با این بهانه بیان كرده است كه مادر بزرگ مونا در میهمـانی او شركت نكرده است. او مخالف این ازدواج بوده و هست و به طور ناهشیار یـا حتـی هـشیار سعی كرده است تا این ازدواج را با مشكل رو به رو سـازد تـا شـاید فرزنـدش از ازدواج بـا دختر مورد نظرش دست بردارد . مادر محسن به خوبی توانست عروس و خانواده ی عـروس را با مشكل مواجه سازد امـا بـه نظـر مـی رسـد كـه عـروس و خـانواده او بـا بـی تـدبیری و ناهشیاری این فرصت را به او دادند تا بتواند نیت خود را عملی سازد. احترام خانواده ها به یكدیگر دارای معنای استعاری است . وقتـی مـادر عـروس بـه مادر داماد احترام می گذارد به معنای احترام بـه دامـاد و پـذیرش اوسـت. وقتـی عـضوی از خانواده داماد به عضوی از خانواده عروس احترام می گذارد به معنای احتـرام بـه عـروس و پذیرش اوست.
موضوعات مرتبط با خانواده ی اصلی
در دوران عقد فرد در حال گذار از خانواده ی اصلی به خانوادهی جدید است. در این دوران احتمال بروز مسائل و مشكلاتی بین عروس و داماد و خانواده خـود وجـود دارد . چرا كه جایگاه و موقعیت فرد در حال تغییـراسـت . توجـه بیـشتربـه همـسرو خـانواده ی او ممكن است اعضای خانوادهی اصـلی را ناراحـت كنـد . ممكـن اسـت ایـن تـصور در آنهـا بوجود آید كه ازدواج باعث شده است تا یك عضو قدیمی و دوسـت داشـتنی را از دسـت بدهنــد. خـشم، غـم، اضـطراب و دیگـرهیجانـات بـه واسـطهی اینگونـه افكـار، فراخوانــده میشوند. واكنش عروس یا داماد بـه ایـن احـساسات مـی توانـد حـساسیت اعـضای اصـلی خانواده را كاهش یا افزایش دهد.
از سوی دیگر ممكن است عروس یا داماد احساس كند كه از طر ف خانواده خود چندان مورد حمایت و توجه قـرار نـدارد . ممكـن اسـت احـساس كنـد كـه اعـضای اصـلی خانواده، مخالفتهایی دارند و همه اینها باعث شود تا احساس خشم، غم، اضـطراب احـساس گناه و دیگر هیجانات به واسطه ی اینگونه افكار، فراخوانده شود . واكنش اعـضای خـانواده اصلی به این احساسات می تواند حساسیت عروس یا داماد را كـاهش یـا افـزایش دهـد . بـه هرحال تنظیم رابطه با اعضای خانواده اصلی یكی از وظایف مهـم همـسران در دوران عقـد است.
بسیاری از تازه عروس و دامادها برای اطمینان بخشی به اعضای خانواده ی خود و حتی اطمینان بخشی به خود سعی می كنند كه بیش از گذشـته از پـدر و مـادر یـا خـواهر و برادر خود در برابر همسرشان دفاع كننـد یـا سـنگ آنهـا را بـر سـینه زننـد . بیـرون رفـتن از خانواده احساسات متعارض و متفاوتی را در تازه عروس و داماد ایجـاد مـی كنـد . از یكـسوخوشحال هـستند كـه خـانواده ی جدیـدی تـشكیل مـی دهنـد از دیگـر سـو برخـی هماننـد كودكان، اضطراب جدایی دارند. برخی احساس گناه مـی كننـد از اینكـه در حـال رفـتن و ترك خانواده هستند. احساس طرد از طرف خانواده، اجبار به رفتن و گاهی تمایل بـه طـرد خانواده و شادی از اینكه خانه را ترك مـی كننـد و دیگـر لازم نیـست كـه محـیط خانـه را تحمل كنند، احساسات دیگری است كه برخی از افراد دارند. احـساس نـاتوانی و احـساس ترس از ناشناخته های پیش رو، ترس از خطا در انتخاب همسر احساسات دیگری است كـه می تواند تازه عروس و داماد را با مشكلات درونی رو به رو سازد. وجود احساسات متعارض می تواند رفتارهای متعارضی را در ما به وجود آورد. فـردی كـه به طور ناهشیار خانوادهی خود را طرد می كند و از اینكه در حال ترك آنهاست، خوشحال است، ممكن است با چسبیدن به آنها، بزرگ كـردن آنهـا و دفـاع بـیش از حـد از آنهـا بـه احساس درونی خود پاسخ دهد . فردی كه احساس گناه دارد ممكن اسـت بـیش از حـد بـه پدر و مادر خود محبت كند و چه بسا كه به همین دلیل، حسادت همـسرش را برانگیـزد. بـه هرحال توجه به احساسات متعـارض و آگـاهی از آنهـا كمـك كننـده اسـت . دوران گـذارمعمولاً دوران سختی برای فرد و اطرافیان اوست چرا كه فرد در شرایط برزخ به سرمی برد
موضوعات اقتصادی
دوران عقــد، یــك دورهی اقتــصادی مهــم اســت. اولــین رفتارهــای اقتــصادی،نگرشهای اقتصادی، و خاطرات اقتصادی خانواده در این دوران شكل می گیرد. خرید عقد، مراسم عقد، جهیزیه، مسكن، هدایا، مراسم عروسی و دیگر هزینـه هـا میدان آزمون رفتارها و نگرشهای اقتصادی همسران و خانواده های آنهاست. پول به غیراز ارزش اقتصادی دارای بار معنایی ویژه است . وقتی شما بـرای فـردپول خرج می كنید این معنا را به طور ضمنی بیان مـی كنیـد كـه آن فـرد بـرای شـما دارای ارزش است. پول معنای ضمنی ارزش را در خود نهفته دارد . وقتی شـما حاضـر نیـستید كـه پول زیادی را برای كسی هزینه ك نید این معنا را در بردارد كه ارزش زیـادی بـرای او قائـل نیستید. معنای روان شناختی «ارزش» در مورد پـول و مـسائل اقتـصادی تـأثیرات زیـادی بـر رابطه همسران و خانواده ها در دوران عقد و پس از آن دارد.
دختری كه جهیزیه ندارد تحت تأثیر بـار ارزشـی پـول، ممكـن اسـت كـم ارزش شمرده شود. پسری كه قـدرت تـأمین مـسكن مناسـب را نـدارد تحـت تـأثیر همـین معنـای ارزشمندی قرار می گیرد. تلاش بسیاری می شود تا این معنای ارزشی از جهیزیـه و مـسكن گرفته شود تا فشار ضمنی پول از دختروپسر برداشته شود.
در زمان خرید عقد یا دیگر خریدها موارد مهم عبارتند از: الف ـ مقدار پولی كـه پسرهزینه می كند ب ـ حضور افراد دیگردر زمان خرید و توجه به نظرات آنها ج ـ توجـه دخترو پسربه نظر یكدیگرد ـ میزان تلاش دختر جهت كم هزینه شدن خریدها.
الف ـ مقدار پولی كه پسرهزینه می كند معمولاً به معنای سـخاوتمندی او، ارزش
دختر و مهم بودن ازدواج از نظر اوست . گاهی داماد برای ایجاد این معـانی سـعی مـی كنـد
پول زیادی را هزینه كند اما در چنین مواقعی اگراز پشتیبانی مناسب مالی برخوردار نباشـد،
ممكن است كار او به معنای ولخرجی و نداشتن عقل معاش نیزبرداشت شود.
ب ـ حضور افراد دیگردر زمان خرید و توجـه بـه نظـرات آنهـا از مـسائل مهمـی است كه خانواده ها نسبت به آن حساس هستند . حضور یك نفر در زمـان خریـد بـه معنـای پــذیرش حــضور او و مهــم بــودن نظــرات اوســت. اگــرفــردی در زمــان خریــد یــا زمــان
تصمیم گیریهای مهم دعوت نشود به معنای عدم پذیرش و مهم نبـودن اوسـت . بـسیاری ازمشكلات و مسائل زوج های عقد كرده ناشی از معانی رفتارهای آنان از ابتدا تا انتهای عقـد است.
ج ـ توجه دخترو پسربه نظر یكدیگربه معنای پـذیرش نظـرات یكـدیگرو مهـم بودن هركدام است.
د ـ میزان تلاش دختر جهت كم هزینه شدن خریدها برای داماد و خانوادهی او مهـم اسـت. طبقه ی متوسط جامعهی ایران به ویژه حساسیتهای زیادی در این باره دارد. از یك طـرف ازپسر خواسته می شود كه در خرج كردن خساست به خرج ندهد و از طرف دیگـراز دختـر میخواهند كه زیاد خرج نكند و مراقب همسرش باشد . وقتی دختـری سـعی مـی كنـد كـه هزینه ها كاهش یابد در واقـع بـه ایـن معنـا گرفتـه مـی شـود كـه اومراقـب وضـعیت مـالی همسرش هست. فرد با ملاحظه ای است، زیاد خواه نیست و اهل زندگی است.
بسیاری از دختران در زمان خرید به همین دلایل تلاش می كنند تا هزینه ها هرچه كمتر شود اما ممكن است پس از آن دچار تعارض شوند كه مگر ارزش مـن كـم بـود كـه برایم كمتر از دیگران هزینه شد . در مورد سایر موارد اقتصادی نیز همین موضوعات مطـرح است الف ـ مقدار پولی كه هزینه می شـود ب ـ توجـه بـه نظـرات اعـضای اصـلی خـانواده همسر ج ـ توجه دخترو پـسر بـه نظـرات یكـدیگرد ـ تـلاش فـرد ذی نفـع جهـت كـاهش هزینه ها.
جهیزیه
جهیزیه تهیه ی وسایل خانه از طرف دختر است . اما جهیزیه به جز واقعیت آن كـه تهیه وسایل خانه است معـانی دیگـری را نیـز دربـردارد . داشـتن و نداشـتن جهیزیـه، ارزش اقتصادی جهیزیه و كم و زیاد بودن آن، هركدام معنای خاصی را نسبت به دختـرو جایگـاه او در زندگی آینده القا می كند.
در پایان دوران عقد از دخترانتظار مـی رود كـه جهیزیـهی خـود را فـراهم كـرده باشد و به خانه ای كه پسر تهیه كرده است، ببرد . دختران و خانواده های آنها معمـولاً بـرای تأمین جهیزیه مناسب، تلاش فراوانی می كنند . تلاش آنها برای القای معنای مثبت نسبت بـه دخترو جایگاه او در زندگی جدید است.
به ویژه زمانی كه دختر با خانواده ای وصلت كرده باشد كه از نظـر مـالی جایگـاه بالاتری دارند، این نگرانیها افزایش پیدا می كند . دختر و خانوادهی او بـا تهیـه ی جهیزیـه ی باارزش سعی می كنند نظرات خانواده ی پسر را تأمین كنند و خود را هم سـطح آنهـا نـشان دهند. ازدواج با خـانوادهی هـم سـطح معمـولاً اینگونـه نگراینهـا را دربرنـدارد . زمـانی كـه مهریه ی دختر كلان باشد، از دخترو خانواده ی او انتظار می رود كه جهیزیـه بـاارزش تـری تهیه كنند. مهریه ی سنگین انتظار پسرو خانواده او را افزایش می دهد. واقعیت جهیزیه، تهیه ی وسایل مورد نیاز برای یك زندگی دو نفره است اما معانی عرفی آن به امری فراتر از این واقعیت ساده، گـسترش یافتـه اسـت . معنـای عرفـی جهیزیـه، دختر و خانوادهی دختر را بـه زحمـت مـی انـدازد، از سـادگی ازدواج مـی كاهـد و معـانی غیرمستقیمی را برافراد تحمیل می كند. اما در برابراین مسأله چه می ! توان كرد؟
برخی معتقدند كه باید ساده زیستی را تبلیغ كرد و ساده زیستی را به عنـوان یـك هنجار مثبت و یك ارزش اجتماعی تبلیغ كرد . برخی معتقدند كه باید در تهیه ی جهیزیه بـه دخترانی كه از شرایطی مالی مناسبی برخوردار نیستند، كمك شـود، هـم بـه دلیـل واقعیـت جهیزیه كه تأمین وسایل مورد نیاز همسران است و هم به دلیل معنای عرفی آن. نگاه دیگری كه به این مسأله می توان داشت، قابلیتها و توانمنـدی هـای دختـران وپسرانی است كه خواهان ازدواج باهم هـستند . توانـایی رویـارویی و مواجهـه بـا ایـن معـانی عرفی، پذیرش یا رد آنها و تكیه بر توانمندیهای فردی همـسرو گفتگـو دربـاره ایـن معـانی عرفی و شفاف كردن آنها می تواند همسران را از مشكلات و آسـیبهای ایـن معـانی عرفـی دور سازد .
مهریه
معمولاً قبل از عقد برای دختر مهریه ای معین می شـود . معمـولاً تعیـین مهریـه در یك جلسه خانوادگی با حضور اعضای اصلی خانواده دختر و پـسر قبـل از عقـد، مـشخص میشود. حضور در این جلسه خانوادگی نـشان از اهمیـت جایگـاه فـرد حاضـر در خـانواده دارد. معمولاً افرادی كه به آن جلسه دعوت نمی شوند در قبال این عدم حضور واكنـشهای عاطفی یا حتی رفتاری از خود بروز می دهند . و چه بسا كه اثر عاطفی آن برای مدتها بـاقی بماند و یادآوری شود. میزان مهریه برای پسر و خانواده ی پسر نگرانیهـا و معـانی خاصـی را در بردارد، همچنان كه برای دختر و خانوادهی دختر نیـز نگرانیهـا و معـانی خـاص خـود را دارد.
موارد زیراز جمله نگرانی های پسرو خانوادهی او در مورد میزان مهریه است:
* درصورتی كه به هردلیلی این ازدواج به طلاق منجر شـود، آیـا امكـان پرداخـت مهریـه برای آنها وجود دارد؟
* آیا ارزشمندی این ازدواج با میزان مهریه برابری می كند؟
* آیا خانوادهی دختر زیاده خواهی نمی كنند؟
* پس از عقد درصورتی كه عروس بخواهد دخل و تصرفی در مهریه خود انجام دهـد بـه ویژه اگرمهریه به صورت زمین یا مسكن باشد، آیا تأثیرمنفی بر خانواده نخواهد گذاشت؟
* آیا توان تعیین همین میزان مهریه برای دیگر عروسان خانواده نیز كه پس از این به جمع خانواده اضافه می شوند، وجود دارد؟
* مبادا دختر یا خانواده او پس از تعیین مهریـه و انجـام عقـ د سـریعاً مهریـه را درخواسـت كنند.
موارد زیراز جمله نگرانیهای دخترو خانوادهی دختردر مورد میزان مهریه است:
* درصورتی كه به هر دلیلی این ازدواج به طلاق منجر شـود، آیـا ایـن میـزان مهریـه مـی تواند زندگی دخترآنها را تاحد قابل قبولی پس از طلاق تأمین كند؟
* آیا ارزشمندی دخترآنها با این میزان مهریه برابری می كند؟
* آیا پسرو خانواده اش خست به خرج نمی دهند؟
* آیا دخترآنها می تواند پس از عقد در مهریهی خود دخل و تصرف كند؟
* آیا مهریهی دخترآنها همطراز مهریهی دیگردختران خانواده هست؟
* آیا مهریهی دخترآنها همطراز مهریهی دیگرعروسان خانوادهی داماد هست؟
* آیا این میزان مهریه می تواند تاحدودی مـانع طـلاق دختـر آنهـا بـه واسـطه عـدم تعهـد احتمالی داماد در آینده شود؟
خانواده ها معمولاً در تعیین مهریه، به این نگرانیها پاسخ می دهند و برایـن اسـاس به توافق می رسند. مهریه كلان و مهریه ناچیز دو مقولهی دیگر است كه بـه نظـر مـی رسـد لازم است به طور مجزا مورد بررسی قرار گیرند.
مهریهی كلان حاوی معانی و ایجاد كننده ی واقعیتهایی در آینده است. معـانی مهریـهی كلان بیشتر مبنی بر ارزش فـوق العـاده ی دختـرو ازدواج بـا اوسـت در ضـمن بـه معنـای از خـود گذشتگی پسر، قطعیت او و برجستگی فوق العاده ی دختر برای اوست. اما معمولاً مهریـهی كـلان
به دنبال خود باعث ایجاد واقعیتهایی در ارتباط عروس و داماد و خانواده های آنها می شود .
عروسی كه مهریهی كلان دارد معمولاً سرمست از اهمیت و ارزش خود است . كه بـه طـور
نمادین و استعاری با میزان مهریه برابری می كند . حـس بـا ارزشـی و اعتمـاد بـه نفـسی كـه
ممكن است حتی بیشتر از حد هم باشد همان طور كـه مهریـه ی او نیـز بـیش از حـد اسـت .
قدرت زیاد عروس در ارتباط با همسر و خانواده ی همسرمی تواند از تبعات مهریهی كـلان
باشد. مهریهی كلان قدرت مرد را در روابط خانوادگی كـاهش مـی دهـد چـرا كـه مهریـه
عندالمطالبه است و زن می تواند هرگاه كه خواست مهریه ی خود را به اجرا بگذارد. دسـت
به عصا حركت كردن ومراقبت بیشترمرد، می تواند از تبعات مهریه كلان باشد.
مهریه ناچیز مقولهی دیگری است كه برخی افراد به ویژه با نگرشه ای روشنفكری آن را دنبال می كنند . برخی از افراد از نبود مهریه دفاع می كنند و تلاش می كننـد تـا نبـود مهریه را به عنوان یك ارزش روشنفكرانه دنبال كنند.
به نظر می رسد در شرایط اقتصادی و حقوقی كشوری ماننـد ایـران، نبـود مهریـه، تعادل قدرت اقتصادی زن در خانواده ی ایرانی را به هم می زند . وجود مهریه برای یك زن ایرانی به معنای پشتوانه اقتصادی و بالتبع قدرت در خانواده است . اگر این پشتوانه اقتـصادی و قدرت را از زن ایرانی بگیریم و به جـای آن هـیچ پـشتوانه مـالی و قـدرتی دیگـری بـه او ندهیم مطمئناً تعادل خانواده را برهم زده ایم و موجب بروز آسیب ها و مـسائل دیگـری در ارتباط آیندهی همسران خواهیم شد.
همان طور كه مهریه كلان قدرت زن را افزایش می دهد مهریه ناچیز قدرت مـرد را افزایش می دهد چرا كه هرگاه مرد اراده كند با توجه به اینكه حق طلاق از آن مرد است می تواند با پرداخت مهریه زن را طلاق دهد. بالتبع زنی كه مهریهی ناچیز دارد ممكن است در مقابل مرد دست به عصا حركت كند و بیشترمراقب و نگران باشد.
ما ضمن اینكه از وجود مهریه به عنـوان یـك مكانیـسم تعـادل بخـش در خـانواده حمایت می كنیم مهریهی ناچیز را همانند مهریه ی كلان می دانیم و تفـاوت عمـده ای بـین این دو نوع مهریه قائل نیـستیم . هـم مهریـهی كـلان و هـم مهریـه ی نـاچیز تعـادل سیـستمی خانواده ایرانی را برهم می زند و موجبات آسیبهای آینـده را فـراهم مـی آورد . در خـانواده لازم ست قدرت به تساوی پخش شود . مهریهی كلان و مهریـه ی نـاچیز، تعـادل را بـه نفـع یكی از همسران برهم . می زند یكی به نفـع زن و دیگـری بـه نفـع مـرد كـه البتـه هـردو در نهایت به ضرر خانواده است.
مسكن
تهیه مسكن مناسب بر عهده ی پـسر اسـت. در دوران عقـد از پـسرو خـانوادهی اوانتظار می رود كه مـسكن مناسـبی را تهیـه كننـد تـا در پایـان ایـن دوران، عـروس و دامـاد زندگی مشترك و جدید خود را در آن آغاز كنند.
همانگونه كه جهیزیه دارای معانی ضمنی است . مسكن نیز معانی استعاری بـه غیـر از واقعیت خود مسكن دارد . خرید مسكن یـا اسـتیجاری بـودن آن، متـراژ، سـال سـاخت و محلی كه مسكن در آن واقع است می تواند واقعیت مسكن را تحت الشعاع قرار دهد . اما ازمسكن معمولاً معانی استعاری كمتری برداشت می شود . جهیزیه بیشتر مورد تعبیـر و تفـسیر قرار می گیرد تا مسكن . موضوعی كه در مورد مسكن معمولاً مورد توجه و بحث و مناقـشه قــرار مــی گیــرد محــل آن از نظــردوری یــا نزدیكــی بــه خانــه ی پــدری دامــاد اســت .
برخی از افراد ترجیح می دهند به د لایل اقتصادی یا عاطفی در خانه ی پدری یا نزدیـك بـه خانه پدری سكنی گزینند. معمـولاً عـروس و خـانواده ی عـروس در قبـال چنـین تـصمیمی واكنش نشان می دهند و یا حتی اگر واكـنش هـم نـشان ندهنـد از ایـن امـر چنـدان راضـی نیستند.
سكونت در خانه ی پدری داماد معمولاً عواقبی را برای خ انوادهی جدید بـه دنبـال خواهد داشت. اولین مسأله ای كه ایجاد می شود كمرنگ شدن استقلال خـانواده ی جدیـداست. سكونت در خانه پدری برای پسر بیشتر به معنای وابستگی به پدر و خانواده ی اصـلی،برداشت می شود. سكونت در خانه پدر به معنای عدم جدایی از پدر و محیط فیزیكی خانه برای پسر است. یعنی مردی كه هنوز از پدر خود جدا نشده است و این به معنـای وابـستگی است. سكونت در خانهی پدری یا نزدیك به خانهی پدری در صورتی كه به دلیل وابستگی اقتصادی یا وابستگی عاطفی پسر به پدر یا مـادر باشـد، مخربتـرین نتـایج را در پـی خواهـد داشت. پسری كه به استقلال اقتصادی یا استقلال عاطفی نرسیده باشد اصـولاً بـرای تـشكیل خانواده صاحب صلاحیت نیست و فرد نامناسبی برای ازدواج است. تحقیقات نشان می دهد كه وابستگی عاطفی یا اقتصادی یكی از همسران به خانواده ی اصلی یكـی از عوامـل پـیش بینی كننده طلاق است (گلدریك)
دومین مسأله ای كه سـكونت در خانـه پـدری یـا نزدیـك بـه خانـه پـدری باعـث خواهد شد افزایش تعاملات عروس به عنوان یك عـضو جدیـد بـا دیگـر اعـضای خـانواده داماد است. روابط این عضو جدید هرچه به آرامی با دیگر اعضا شكل بگیـرد تعارضـات و مشكلات كمتر خواهد بود و طبیعتاً برای حـل تعارضـات فرصـت بیـشتری وجـود دارد . درصورتی كه تعاملات به حـداكثر برسـد احتمـال حـل تعارضـات كـاهش خواهـد یافـت . بـا افزایش تعارضات و عدم حل آنها رابطـه عـروس بـا خـانواده ی دامـاد تخریـب مـی شـود و رابطه ی عروس و داماد نیزمتأثر خواهد شد.
همان طور كه بیان شد، دو مسأله اصلی در مـورد سـكون ت در خانـه پـدری دامـاد برای خانوادهی جدید مطرح است اول وابستگی عـاطفی یـا اقتـصادی دامـاد بـه خـانواده ی اصلی خود و دوم تعارضات عروس با خانوادهی . داماد است در مورد محل سكونت عروس و داماد به نظرمی رسـد وجـود فاصـله ای مناسـب هم از خانوادهی داماد و هم از خـانواده ی عـروس بهتـرین گزینـه اسـت . سـكونت در خانـه پدری داماد یا عروس به نظر می رسد مشكلات و مسائل متعددی را به دنبال خواهد داشـت و تنها در شرایط استثنایی قابل بررسی است.
جشن ازدواج
جشن ازدواج یكی از مراسم اصلی ازدواج است كه برخی به آن بسیار اهمیت می دهند و برخی دیگر ب ه آن با بدبینی نگاه می كنند و درصدد حذف یا كاستن از آن هـستند . برگــزاری مراســم ازدواج كاركردهــای متفــاوتی دارد. مهمتــرین كــاركرد مراســم ازدواج،رسمیت بخشیدن به ازدواج و زندگی مشترك عروس و داماد است . دومین كاركرد مراسم ازدواج، رقابت اجتماعی یا همان چشم و هم چشمی است. چـه كـسی جـشن مجلـل تـری برگزار كرده است؟! چه كسی غذای بهتری داده است؟ ! چه كسی تعداد بیشتری را دعـوت كرده است؟! و… سومین كاركرد مراسم ازدواج، تبادل هدایا به منظـور تأكیـد بـرانـسجام اجتمـــــاعی اســـــت. معمـــــولاً در مراســـــم مختلـــــف هـــــدایایی بـــــین عـــــروس و داماد و خانوادهی عروس و داماد و خویشاوندان این دو تبادل می شود كـه بیـانگر انـسجام
1 اجتماعی و وابستگی اجتماعی است.
جشن ازدواج نیز از آنجا كه یكی از مراسم اصلی ازدواج است همـین سـه كـاركرد را دارد. الف ـ رسمیت دادن به ازدواج ب ـ رقابت اجتماعی و ج ـ انسجام اجتماعی بـه وسـیله تبادل هدایا. افرادی كه به جشن ازدواج نگاه بدبینانه دارند، معمولاً به رقابت اجتمـاعی كـه در جشن ازدواج رخ می دهد، نظردارند. از آنجـا كـه خـواه نـاخواه در جریـان برگـزاری جـشن ازدواج، رقابت ایجاد می شود، ناراضی هـستند وایـن رقابـت را مایـه اتـلاف وقـت، انـرژی و ســــرمایه ی افــــراد و جامعــــه مــــی داننــــد و معتقدنــــد كــــه دیگــــران نیــــز مجبــــور می شوند تا در این رقابت شركت كنند و سلسله ی رقابت تداوم پیدا میكند. مـا ضـمن تأییـد این مطلب بر اهمیت «رسمیت بخشی» جشن ازدواج تأكید می كنیم . بـه نظـر مـا بـودن جـشن ازدواج بهتر از نبودن آن است چرا كه با برگـزاری جـشن و برگـزا ری همـهی آداب و رسـوم مربوط به جشن، رسمیت ازدواج بیشترمی شود و تعهد همسران نیزبه تبع آن افزایش می یابـد. هرچند تا به حال در جامعهی ایران تحقیقی مبنی براینكه آیا نـرخ طـلاق در ازدواجهـایی كـه در دفتر خانـه هـا بـدون مراسـم جـشن، ثبـت مـی شـوند تفـاوت معنـاداری بـا نـرخ طـ لاق درازدواجهایی كه همراه با مراسم جشن به ثبت می رسند، دارند یا نه ، انجام نـشده اسـت . امـا بـه لحاظ نظری به نظر می رسد كه آمار طلاق باید در ازدواجهای بدون مراسم بیـشتر باشـد چـرا كه پیوند اجتماعی و عرفی همسران در این گونه ازدواجها كمتر است . بـه نظـر مـی رسـد كـه تجمع مردم در جـشن نـوعی گـواهی و تأییـد بـر رسـمیت ازدواج و نیـز عـاملی بـرای تثبیـت مسؤولیت های دو طرف در زندگی آتی است . از این نظر می توان آن را عاملی در استقرار تكالیف زناشویی و ایجاد تعهد جدی دانست.
در جوامع پیشرفته، جشن ازدواج مختصرتر و كم خرجتراز دیگر جوامـع برگزارمی شود. شاید دلیل آن این باشد كه رقابت اجتماعی در جوامع پیشرفته در سـایر بـسترهای اجتماعی انجام می شود و جشن ازدواج كمتر توجه افـراد را بـرای رقابـت اجتمـاعی برمـی انگیزد. به نظرمی رسد هرچه بتوان رقابت اجتماعی را بـه سـایر فعالیتهـای اجتمـاعی منتقـل كرد، شاهد برگزاری جشنهای ساده ترو كم هزینه تر خواهیم بود.
در فرایند ازدواج در فرهنگ ایرانی سه جـشن وجـود دارد . یكـی جـشن نـامزدی دیگری جشن عقد و نهایتاً جشن عروسی . همانطوركه قبلاً در فصل نامزدی به طـور مفـصل توضیح داده شد، بهتر است كه نامزدی چندان پر سروصدا نباشـد تـا در صـورت ی كـه افـراد خواهان جدایی بودند، ساده تر بتوانند ازهم جدا شوند . بنابراین به نظر می رسـد كـه نبـودن جشن نامزدی با فلسفه نامزدی بیشتر انطباق دارد و نبودن آن بهتراز بـودن آن اسـت . جـشنعقد دومین جشن از جشنهای سه گانه ایرانی است كه از نظر ما بسیار اهمیت دارد . چرا كـه پیمانهای سه گانه شرعی، عرفی و حقوقی در این جشن به هم می پیوندند . جـشن عروسـی، جشن آغاز ازدواج است كه البته گاهی با انجام سفریا ماه عسل نیز جایگزین می شود. برگزاری یكی از این جشنهای سه گانه یا بهتر است بگوییم دو گانه، (جشن عقـد یا جشن عروسی) با حضور خویشاوندان نزدیك، كافی و مناسب به نظرمی رسد.
تردید در دوران عقد
بسیار پیش می آید كه در این دوران همسران نسبت بـه ازدواج خـود تردیـد پیـدا كنند. بسیاری از این تردیدها ناشی از استرس و اضطرابهای افراد است اما برخی دیگر ناشی از واقعیتهایی است كه مشاهده می كنند.
تردیدی كه ناشی از استرس ازدواج و مسائل حاشیه ای آن باشد طبیعی می نمایـد چرا كه بسیاری از ما به ازدواج به عنوان یك مقوله استرس زا نگاه نمی كنیم و زمانی كه با استرس ناشی از ازدواج رو به رو می شویم، به احتمال زیـاد نـسبت بـه ازدواج و همـسرمان تردید می كنیم. طبیعی است كه با گذشت زمان و كم شدن استرس در صورتی كه انتخاب درستی انجام داده باشیم، تردیدها كنار خواهد رفت.
اما گاهی تردید ما به دلیل مسائل عمیقتر و جدی تر اسـت . تردیـدی كـه ناشـی از نامناسب بودن همسر، تردید ناشـی از بـی علاقگـی بـه همـسر و تردیـد ناشـی از مـشاهده ی نشانه های هشدار دهنده، تردیدی جدی به حساب می آید . هرگاه تردیـد جـدی نـسبت بـه ازدواج پیش آید بهتر است دو كار انجام شود . اول ثابـت مانـدن در جایگـاه فعلـی و پـیش نرفتن به سوی مراحل بعدی و دوم استفاده از كمك تخصصی تـا زمـانی كـه یـا تردیـد بـر طرف شود یا تصمیم دیگری گرفته شود.
بسیاری از افرادی كه تردید جدی نسبت به ادامه فرایند ازدواج دارند ممكن است بر اثر فشار اجتماعی و یا احساس گنـاه بـه اجبـار تـن بـه تـداوم ازدواج و ورود بـه زنـدگی مشترك دهند. همان طور كه قبلاً بحث شد اجبار در ازدواج یكی از موارد آسیب رسـان و همراه با ریسك بالای طلاق است.
تقسیم كار در فرایند ازدواج
در فرهنگ ما مطلب قابل توجهی كـه وجـود دارد تقـسیم كارهـا بـین خـانواده ی عروس و خانوادهی داماد به صورت رسم و رسومات مختلف اجتماعی است . مهریه با پسر،جهیزیه با دختر، عقد با دختر، عروسی با پسر و از این قبیـل مـوارد اسـت . ایـن تقـسیم كـار نكته ی مثبت فرهنگی در جامعه ایران است . چرا كه به دنبـال ایـن تقـسیم كـار، بـار مـسائل اقتصادی و زحمات ازدواج تقسیم می شود. در برخی از خرده فرهنگهای ایرانی این تقـسیم كار، رعایت نشده است و همه ی بار بـر دوش پـسر و خـانواده او و در مـوارد بـسیار قلیلـی دختر یا خانوادهی اوست. هرچه بار بیشتری بر یكی از طرفین باشد، ازدواج سـخت تـرمـی شود و نهایتاً طرف دیگر هم ضرر خواهد كرد . تـساوی و برابـری در ازدواج یـا بـه عبـارت دیگر همسری در ازدواج، هرچه بیـشتر رعایـت شـود، ازدواج آسـانتر، راحتتـر و سـهل تـر خواهد بود. تقسیم كار در ازدواج، هرچه بیشتر باشد در نهایت به سود هردو طرف خواهـد بود.