مرکز مشاوره ازدواج

ضرورت آموزش پیش از ازدواج

ازدواج یكی از مهمترین تصمیمات تمام زندگی است. اما این تصمیم زمانی بایدگرفته شود، كه اطلاعات و دانسته های ما و تجربه و پختگی ما در برابر بزرگی این تصمیم اندك و ناتمام است. این مجموعه تلاشی است برای ارا هی ی اطلاعات و افزایش دانسته ها وتوصیه به صبوری برای افزایش تجربه و پختگی به آنهایی كه هنوز آمادگی چنین تصمیمی را ندارند. قبل از ازدواج قدرت و اختیار در تصمیمگیری بسیار است و میتوان از تشكیل ساختارهای مشكل زا دوری كرد. اما پس از ازدواج، هنگامیكه ساختارها شكل گرفت تنها میتوان كاركردهای مشكل را كاهش داد و به ندرت میتوان در ساختارها تغییر ایجاد كرد. این مجموعه تلاشی است برای پیشگیری از تشكیل ساختارهای مشكلزا.

معمولاً جامعه را در اولین تقسیم بندی به چند نهـاد اصـلی تقـسیم مـی كننـد. نهـاد خانواده، نهاد آموزش، اقتصاد، حكومت و دین و در جوامع پیشرفته نهاد علـم نیـز در سـده اخیر به نهادهای اجتماعی اضافه شده است . نهاد خـانواده یكـی از نهاد هـای مهـم اجتمـاعی است كه با ازدواج آغاز می شود. بنابراین، ازدواج از آنجا كه مراسم آغازین این نهـاد مهـم اجتماعی است اهمیت بنیادین و پایه ای دارد. سنگ بنای نهـاد خـانواده در ازدواج گذاشـته میشود وما از دیرباز معتقد بودهایم كه:

خشت اول چون نهد معمار كج   / تا ثریا میرود دیوار كج

ما در انتخاب خانوادهای كه در آن به دنیا آمده ایم هیچ گونه اختیاری نداشته ایـم،اما معمار خانواده آتی خود خواهیم بود . هرچند ازدواج همه ی امر خانواده نیست اما خشت اول و سنگ بنای خانواده است . بنابراین یكی از مهمترین مسا یل در نهاد خانواده، ازدواج و مــسایل پیرامــون آن اســت. ازدواج یــك نقطــه عطــف در زنــدگی انــسان اســت و یكــی ازمهمترین تصمیمات طول زندگی فـرد اسـت . بـا ازدواج خـانواده تـشكیل مـی شـود و نظـام خویشاوندی شكل میگیرد و نسل بقا مییابد.

 ازدواج موفق پایه و بنیانی عالی برای ایجـاد خـانواده ای شـاد و مـستحكم اسـت و«هیچ چیزی در جهان نمـی توانـد زنـدگی انـسانها را شـاداب تـر و بهتـر كنـد مگـر افـزایش ازدواجهای موفق» (دیوید میس، 2000 ) حتی استحكام یك كشور با اسـتحكام خـانوادههـا همبستگی دارد. (زابو، 1997).

 ازدواج در زمره ی پیچیده ترین روابـط انـسانی اسـت (سـاروخانی، جامعـه شناسـی خانواده). ازدواج برخوردی شگفت میان فرهنـگ و طبیعـت یـا قواعـد اجتمـاعی و كـشش جنسی است. (كلودلوی اشتراوس به نقل از ساروخانی ). ازدواج مظهـر برخـورد فرهنـگ و طبیعت است (ساروخانی). ازدواج فرایندی است از كنش متقابل بین یـك مـرد و یـك زن كه برخی شرایط قانونی را تحقق بخ شیدهاند و مراسمی برای برگزاری زناشویی خود بـر پـا  داشته اند (جی، كارلسون، 1963). ازدواج دارای ابعاد اقتصادی ـ اجتماعی، فرهنگـی و بـین فردی است (كمیته خانواده استرالیا، 1996).

 تیره ی ابتدایی، منشأ خانواده ی ( باستانی است مظاهری، خـانواده ایرانـی ). ایرانیـان در سر آغاز به تیره هایی بخش میشدند. چندی دیگر این گروهها منشأ خانواده ها و قبیله هـا شدند (همـان منبـع). در جریـان دوره هـزار و دویـست، سیـصد سـاله ای كـه از زرتـشت تـا روزگار خسروان ادامه یافت «تیره»، رفته رفته حجم قـدیم و انـسجام خـود را از دسـت داد . خانواده ی بزرگ، كهن ترین نمونه نوعی است كه می شناسیم. تركیب آن از این قرار اسـت كه در ملكی مـوروث كـه قابـل انتقـال نیـست پـدر و مـادر، فرزنـدان، نوادگـان، بـرادران، خواهران، عروسان، دامادان، عموزادگان، عمهزادگان، داییزادگان، خاله زادگان و بـستگان دیگر زیر نظر رئیسی واحد ، پیرامون اجاقی واحد و برای برگزاری آیینی واحـد و پرستـشی واحد، در زیر سقفی واحد گرد می آمدند. این گروه، گروهی است كه از تیره پدیـد آمـده است. در دوره ی ساسانی در قرن ششم میلادی خانواده بـا پـدر و مـادر و فرزنـدان حجمـی بسیار كمتر از حجم نمونه تیره ای خود دارد و مـی تـوان گفـت در آن و قـت بـه سـاده تـرین صورت خویش در آمده است (همان منبع). سادهترین و اولین نمونه ی خانواده ی ایرانـی در دوره ی پیش از اسلام، در قرن ششم میلادی در گرما گـرم سـلطنت ساسـانیان پدیـدار شـد  (همان منبع). زناشویی بـیش از هرچیـز اهمیتـی مـذهبی دارد . ازدواج كـه رسـم و طریقـه ی خدایی است برای فرد ایرانی همانگونه كه تقـرب بـه اهـورا مـزدا تكلیـف واجـب شـناخته میشود، تقدیسی لازم و واجب است (همان منبع). آیین زرتشت عزبهـا را از آغـوش خـود  می راند و حرامزاده ها از هرگونه وراثتی بی بهره اند. در دوره ی ساسانی دولت هر سـال عـده بسیاری از دوشیزگان بی چیز و ندار را به زنی می دهد و پیش از این كار، برای آنها جهیزیـه فراهم می آورد (همان منبع).

با پذیرش اسلام توسط ایرانیان، سنتها و آیین ازدواج نیز تحـت تـأثیر اسـلام قـرار  گرفت. اسلام دین كاملی است و بر امر ازدواج اهتمام بـسیار دارد . آیـات قـران و احادیـث پیامبردلیل روشنی براین توجه و اهتمام است. قرآن میفرماید:

 با زنان مـشرك ازدواج نكنیـد تـا ایمـان بیاورنـد، كنیـزی كـه مـومن باشـد از زن مشرك بهتراست ـ اگر چه شما را به شگفتی آورده باشد ـ و (زنـان مـسلمان را) بـه ازدواج مشركان مدهید تا آنكه ایمان بیاورند، غلامی كه مومن اسـت از مـرد مـشرك بهتـراسـت ـ اگر چه شما را به شگفتی آورده باشد ـ آنان (شـما را) بـه جهـنم مـیخواننـد و خداونـد بـه اراده ی خویش به بهشت و آمرزش می خواند و آیات خویش را برای مـردم بیـان مـی دارد، باشد كه پند گیرند (بقره ـ 221).

 زنان بی شوهر و مردان مجرد از خودتان را و مؤمنان از غلامان خود و كنیزانتان را عقــد ازدواج ببندیــد، اگــر تهــی دســت باشــند، خداونــد از فــضل و كــرم خــویش بـی نیــاز گرداندشان كه خداوند فراخی بخش و داناست (نور ـ 32).

 و كسانی كه اسباب ازدواج نیابند بایـد خویـشتن داری كننـد تـا آنكـه خداونـد از  فضل و كرم خویش توانگرشان كند… (نور ـ 33).

 زنان پلید درخور مردان پلیدند و مردان پلید درخور زنان پلید و زنان پاك شایسته مردان پاكاند و مـردان پـاك شایـسته زنـان پـاك، آنـان (عاشـیه و صـفوان ) از آنچـه كـه میگویند به دورند، آنان آمرزش و روزی فراوانی (در بهشت) دارند (نور ـ 26).

پیامبراسلام میفرماید:

 ازدواج سنت من است.

 در اسلام هیچ بنایی نزد خداوند محبوبتراز ازدواج نیست

ای جوانان! بر شما باد ازدواج!

بر شما باد كه همسردیندار انتخاب كنید.

مرد مسلمان ـ بعد از اسلام ـ هیچ فایـدهای بهتـراز همـسرمـسلمان (یـا نیكوكـار) نبـرده است.

بی همسرانتان را همسر دهید زیرا خداوند اخلاق آنان را نیكو می گرداند و رزق آنهـا را وسعت میدهد و برمروتهای آنان میافزاید.

كسی كه ازدواج را از ترس فقرو ناداری ترك كند، همانا بـه خداونـد گمـان بـد بـرده است، زیرا خداوند میفرماید: اگر فقیر باشند، خداوند با فـضل و رحمـت خـویش آنـان را بینیاز میسازد.

همسر بگیرید كه به یقین رزق شما را زیاد میكند.

با كسی كه اخلاق و دین اومورد پسند باشد ازدواج كنید و اگر چنین نكنید فتنه و فساد بزرگی در زمین بوجود خواهد آمد.

 با خانوادهی شایسته ازدواج كنید، چرا كه عرق تأثیرمیگذارد.

 ( پیامبر اكرم ص) برای سـخنرانی برخاسـت و فرمـود : ای مـردم بپرهیزیـد از سـبزه هـای منجلاب! سؤال شد: ای پیامبر خدا سبزه های مـنجلاب چیـست؟ فرمـود : زن زیبـایی كـه در خانوادهای ناشایست رشد كرده باشد.

 ( مردی از پیامبر ص) پرسید با چه كسی ازدواج كنیم؟ فرمودنـد : بـا كفوهـا (همـسانها وهم شانها) مرد پرسید كفوها چه كسانی هستنند؟ حضرت فرمودند : برخی از مومنان كفـو و همشأن برخی دیگرهستند.

آنكه شراب خوار است وقتی به خواستگاری میآید، نباید به او دخترداد.

ازدواج را آشكار كنید و خواستگاری را پنهان كنید

ازدواج محدود كردن آزادی است، هنگامی كه دختر خود را شوهرمی دهید، آزادی او را محدود میكنید. پس ببینید آزادی دختر عزیز خود را برای چه كسی محدود میكنید.

( امیر المومنین ع) فرمود: بپرهیزید از ازدواج با احمـق ! زیـرا مـصاحبت و زنـدگی بـا او بلاست و فرزندانش نیزتباه میشوند.

امام رضا میفرماید: اگر درباره ازدواج دستوری از خدا و پیامبر هـم صـادر نـشده بـود، همان فوایدی كه خدا در آن نهاده كافی بود كه خردمندان را بدان ترغیب كند.

 همانگونه كه ملاحظه میكنید توجه به ازدواج در دین اسلام بسیار جـدی اسـت .

پرسش اساسی این است كه ما به عن وان پیروان این دین و به عنوان مسلمان در چه وضـعیتی به سر میبریم؟ برای پاسخ به این پرسش بهتر است به وضـعیت كنـونی خـانواده در جامعـه امروز ایران توجه كنیم. اینك در سال بیش از ششصد هزار ازدواج در ایران به ثبت می رسد یا به عبارت دیگر بیش از یک میلیون و دویست نفر نفر در سال تصمیم به ازدواج میگیرند. نرخ طـلاق در سال 1382 به عدد 6/10 درصد رسیده است یا بـه عبـارت دیگـر از هـر 1000 ازدواج 106مورد به طلاق منجر می شود. نرخ طلاق در سال 9/7 1375 معادل درصد بـوده اسـت یعنـی در سال 1375 از هر 1000 ازدواج 79 مورد طلاق میگرفتند. (موسوی چلك، 1383).

 علاوه بر رشد مثبت طلاق، جامعه ی كنـونی مـا شـاهد رشـد آمارهـای مربـوط بـه جرایم و دعاوی خانوادگی نیز بوده است . در سال 1376 تعداد 3708 پرونده در زمینه عـسر و حرج در دادگاههای كشور مختومه شده اسـت كـه ایـن آمـار در سـال 1381 بـه 23262 پرونده افزایش پیدا كرده است كه ر شد مثبت 527 درصدی را نشان میدهد. در سال 1376تعداد 25218 پرونده در مورد الزام به تمكین در دادگاههای كشور مختومه شده است، ایـن آمار در سال 1381 به 46832 مورد افزایش پیدا كرده است كه رشد مثبـت 86 درصـدی را نشان میدهد. در زمینه ترك نفقه در سال 1376 تعداد 46015 پرونـده مختومـه شـده اسـت كه این آمار در سال 1381 به 76072 مورد افزایش پیدا كرده است كه در رشـد 65 درصـد را نشان میدهد (موسوی چلك، 1383).

با توجه به آمارهای ذكر شده اهمیـت توجـه بـه امـر خـانواده و سـلامت خـانواده آشكار میشود. همانگونـه كـه در آغـاز گفتـیم ازدواج خـشت بنـای خـانواده اسـت و در صورتی كه بخواهیم در خانواده با مشكلات كمتر و آسیب های كمتری روبرو باشـیم ، نیـازهست كه به امـر ازدواج توجـه كنـیم . توجـه بـه ازدواج توجـه بـه خـانواده اسـت . یكـی ازمهمترین كارهایی كه میتوانیم انجام دهیم آموزش است . اما آیـا ازدواج نیـاز بـه آمـوزش دارد؟ ! آیا اجداد و نیاكان ما برای ازدواج آموزش می دیدنـد كـه مـا الآن نیـاز بـه آمـوزش داشته باشیم؟ و آیا این مسأله اینقدر جدی است كه باید برای آن آموزش دید؟!  ما معتقدیم كه ازدواج نیاز به آموزش دارد و اجداد و نیاكان ما هم این آموزش را میدیدند. آنها از طریق ارتباطات چهره به چهره و مشاهدهی رسومی كه تا حد بسیار زیادی انعطاف ناپذیر بود و به دلیل ساده تر بودن زندگی، آموزش مورد نیاز خود را از محیط خـود دریافت میكردند.

 اما در دنیای جدید و دایم در حال تغییر و تحول فعلی ، با رسـوم بـسیار منعطـف و برخی اوقات حتی اضمحلال رسوم سنتی، با وجود زمان اندكی كه اعضای خـانواده بـا هـم هستند و تعداد نفرات كمتری كه با هم زندگی می كننـد، مـا نیـاز داریـم كـه بـرای ازدواج آموزش ببینیم و دربارهی آن یاد بگیریم.

 و درباره ی جدی بـودن ازدواج معتقـدیم كـه یكـی از مهمتـرین تـصمیمات تمـام دوران زندگی است و تصمیم بسیار جدی و مهمی است. برای اینكه به لزوم این آموزش اندكی واقع بینانه تر نگاه كنیم، ازدواج را بـا چنـد مسأله ی دیگر زندگی روزمره مقایسه میكنیم.

گرفتن گواهینامه ی رانندگی در مقایسه با عقد ازدواج

برای گرفتن گواهینامه ی رانندگی شما لازم است كه سه مرحلهی زیررا طی كنید.

1 ـ معاینه ی چشم و آزمون بینایی

2 ـ امتحان آییننامه و قوانین رانندگی

3 ـ امتحان رانندگی و اثبات مهارت رانندگی

 اما برای عقد ازدواج تنها حضور در یك دفتر ثبـت ازدواج همـراه بـا دو شـاهد و اجازه ی پدر دختر یا جد پدری (و در صورت عدم اجازه ی پـدر یـا جـد پـدری بـا موافقـت دادگاه) و پرداخت هزینه ی ثبت شما ازدواج میكنید. البته این پیچیدگی حـضور دو شـاهد و اجازه ی پدر یـا جـد پـدری دختـر تنهـا در كـشورهای اسـلامی مرسـوم اسـت و گرنـه در كشورهای غیراسلامی افراد تنها با پرداخت هزینه ی ثبـت ازدواج بـدون هـیچ كـار دیگـری میتوانند ازدواج كنند.

رانندگی بد در بسیاری از موارد موجب خسارتهای فیزیكی و عاطفی وحـشتناكی میشود، اما آیا ازدواج بد و نهایتاً طلاق ، خسارتهای عاطفی، ارتباطی، مالی، افزایش تعـداد كودكان تك سرپرست یا بیسرپرست و غیره را در پی ندارد؟

 ما بر این بـاوریم كـه هـر چـه تقا ضـای ازدواج در جامعـه بیـشتر شـود ، شـادابی و ســرزندگی در جامعــه افزونتــر خواهــد شــد. امــا عقــد ازدواج در دنیــای جدیــد نیــاز بــه پیش زمینه هایی دارد، كه لازم است به آنها بپردازیم . این پیش زمینـه هـا در قیـاس بـا گـرفتن  گواهینامه ی رانندگی به نظرما عبارتند از :

1 ـ آزمون بینشی برای اثبات كفایت و رشد متناسب بینش فرد در مورد ایجاد یك خانواده.

2 ـ گذرانیدن آزمونی درباره ی آشنایی با مشكلات و انتظارات ازدواج و قـوانین حـاكم بـر زندگی مشترك.

3 ـ گذرانیـدن آزمـون عملـی در جهـت اثبـات مهارتهـای ارتبـاط مثبـت و مهارتهـای حـل تعارض.

آیا باور داشتن به چنـین نیـازی ابلهانـه یـا حـداقل آرمانگرایانـه اسـت؟ مـا چنـین نمیاندیشیم و به عنوان خانواده درمانگر، مشاور وروانشناس كه بـا صـد هـا نفـراز مردمـان مــصاحبه و مــشاوره كــرده ایــم كــه از تبــاهی ناشــی از ازدواج نامتناســب و ازدواج بــد آزار دیده اند، بر این باوریم كه اگر جامعه ای میتواند یك نظام حداقلی بـرای تربیـت راننـدگان جدید به اجرا درآورد، بی تردید مـیتوانـد و لازم اسـت كـه نظـام عاقلانـه ای بـرای تربیـت همسران جدید، والدین جدید و خویشاوندان جدید طراحی و تنظیم نماید . به نظرما غفلـت از چنین امری یك نادانی بزرگ است.

صرف وقت برای برگزاری مراسم ازدواج در قیاس بـا یـادگیری دربـاره ی ازدواج

 مقایسه ی جالب دیگری كه می تواند به روشن شدن موضوع كمك كند ، وقـت و پولی است كه افراد برای برگزاری و انجام مراسم عروسی كه تنها یك یـا دو روز بـه طـول می كشد صرف میكنند، در حالی كه برای خود ازدواج كه یك عمر به طول می انجامد نـه تنها چنان پولی صرف نمی كنند، حتی حاضر بـه صـرف وقـت هـم بـرای آن در بـسیاری از موارد نیستند. “دیوید اولسون” میگوید:

آنها انرژی زیادی را برای انتخاب كیك عروسی صـرف مـی كننـد، كیكـی كه توسط میهمانان گرسنه طی چند دقیقه مصرف می شـود حـال آنكـه بایـد انرژی خود را برای آموختن اصول پویای ازدواج و بالا بردن مهارتهای لازم برای همسرشدن و پدر یا مادر شـدن بـه كـار ببندنـد و متأسـفانه ایـن اشـتباه بزرگ جوانان ماست.

برنامه ریزی برای شغل و حرفه در قیاس با ازدواج

 مقدار وقتی كه صرف آمادگی برای یك كار یا حرفه می شود معمولاً بسیار زیـاد است. مثلاً اگربخواهید مهندس شوید، به غیراز اینكه بایـد دوازده سـال دوره ی تحـصیلی را طی كرده باشید، لازم است كه پس از قبولی در كنكور دانشگاهها ، چهار سال نیزبه طوراختصاصی در مورد رشتهی مهندسی مورد نظرتان تحصیل كنید.  بعد از تحصیلات دانشگاهی ز مانی كه شـاغل شـوید ، بـه زودی در مـی یابیـد كـه سالها طول میكشد تا پس از تجربه آموزی و آموزشهای تخصصی دیگر بتوانید شایـستگی لازم را در حرفه و كار خود بدست آورید.

 همه میدانند كه پیشرفت شغلی و حرفه ای مسیری طولانی و پر پـیچ و خـم اسـت كه به تلاش نیاز دارد ، امـا كمتـر فـردی هـست كـه در مـورد صـرف وقـت و تـلاش بـرای پیشرفت در شغل خود اهمال كند و آن را نادیده انگارد.برخلاف چنین رویكردی نسبت بـه شغل و حرفه و پیشرفت و موفقیت شغلی ، در مورد ازدواج چنین دیدگاهی در جامعه ی ما و اكثر جوامع بشری ملاحظه نمیشود .

در جامعه ی ما برای ازدواج كافی است كسی را در نظر بگیرید . « اگر عاشـق» هـم بودید كه چه بهترو اگرهم نبودید اشكالی ندارد با هم طی چند جلسه آشنا خواهیـد شـد و  بعد هم ازدواج خواهید كرد و روز بزرگ كه فرا رسید مراسمی با شـكوه برگـزار خواهیـد  كرد كه هر چه با شكوهتر باشد بهتر است . بعد از آن همسران هـستند و راهنمـایی انـدك و  كمبود آموزش و تجربه كه گاه تا پایان زندگی ادامه خواهد یافت.

 لازم است به ازدواج حداقل در حد هر برنامه ی مهم دیگری نگاه كرد چه رسد به اینكه ما معتقدیم یكی از مهمترین برنامه های زندگی هرفرد ازدواج اوست.

آشنایی در مبحث ازدواج

آشنایی، فرایند تبادل اطلاعات و عواطف بین دو نفر از جنس مقابل به منظور تصمیمگیری برای ازدواج است. به طور سنتی در جامعـه ی مـا آشـنایی ازطریق خواستگاری انجام میشود كه شكل آن در نقاط مختلف ایران متفاوت است.

جذابیت

معمولاً اولین عنصر محرك برای آشنایی با یك نفر جذابیت اوست. جـذابیت در آغاز و گسترش آشنایی زن ومرد تأثیربه سزایی دارد.

 در مطالعات انجام شده این نتیجه بدست آمده است كه جذابیت ظاهری بیـشترین تأثیر غیرمنطقی را بر اكثریت افر اد دارد و یكی ازمهمترین شاخصه هایی است كه در تعـداد افراد خواستار ازدواج با فرد تأ ثیر دارد. در نگاه اول جذابترین افراد به احتمال زیـاد افـرادی گــرم، حــساس، مهربــان، بــه روز و بــا كفایــت هــستند (دویــن و دیگــران، 1972). در یــك مطالعه ی بین فرهنگی كه سی و سه فرهنـگ در نقـاط مختلـف جهـان را در برمـی گرفـت ، ظاهر فیزیكی در همهی موارد به عنوان جذابترین عامـل تو سـط مـردان ذكـر شـده بـود ، درحالیكه خانمها به دور نمای مالی مردان و بلند پروازی آنها یا سخت كوشی و جدی بـودن آنها توجه می كردند (باس، 199 ،1989). آیا واقعاً در همهی جهان زنـان و مـردان بـر روی این موارد توافق دارند؟ قضیه به این سادگی نیست . در تحقیق بـاس همـه ی افـرادی كـه بـه پرسشنامه های تحقیق پاسخ داده بودند، چه مرد و چـه زن، ویژگـیهـای شخـصیتی «فهـیم ـ مهربان » « و باهوش » « را بر قدرت كسب و كار » « یا جذابیت ظاهری» ترجیح داده بودند.  در برخی تحقیقات «قدرت كسب و كار» « مـردان و جـذابیت ظـاهری» خانمهـا از  هم تفكیك شده و اولویت ای ن دو مورد در برابر دیگر عوامل شخصیتی مورد توجه گرفتـه است. برخی تحقیقات نشان داده است كه این دو عامل قبل از دیگر عوامل شخصیتی مـورد

توجه قرار می گیرد (هاسبراگ ، 1998؛ تانسند و وایزرمن، 1998) و تحقیقـات دیگـر نـشان داده انــد كــه ایــن دو عامــل بعــد از دیگــر عوامــل شخــصیتی مــورد توجــه قــرار مــی گیرنــد(دیسراچرس، 1995). به طور تقریبی میتوان گفت كه جذابیت ظاهری در فراینـد آشـنایی برای مردان از اهمیت بیشتری برخوردار است و كیفیتهای شخصیتی برای زنان مهمتر است . در مطالعه ای كه توسـط نویـد (1984) انجـام شـد اولویتهـای مـردان بـرای آشـنایی، بیشترجنبه های جذابیت ظاهری را در برمی گرفت و اولویتهای خانمها برای آشـنایی مخلـوطی از ویژگــیهــای ظــاهری و شخــصیتی بــود. امــا هنگــامی كــه در ایــن تحقیــق مــردان و زنــان ویژگیهای با اهمیت بـرای انتخـاب همـسر را دسـته بنـدی كردنـد، فهرسـت آنهـا بـه طـور معناداری شبیه به هـم بـود . ایـن فهرسـت بـه ترتیـب اولویـت عبـارت بـود از : 1 ـ صـداقت

2 ـ وفــاداری و تعهــد 4 3 ـ حــساسیت 5 ـ خــونگرمی 6 ـ مهربــانی ـ خلــق و خــو

 8 7 ـ ملایمت ـ صبرو شكیبایی 9 ـ متانت و وقار

 به نظـر مـی رسـد كـه «شخـصیت» در انتخـاب همـسر مهمتـر از ظـاهر فـرد اسـت (كانینگهام و دیگران، 1997) و نگرشهای جامعه پذیرمرد برخی اوقات برای خانمها ممكـن است از نفوذ اجتماعی مرد، دلخواهتر باشد (گرازیانو و دیگران، 1997).

 جذابیت ظاهری میتواند فرد را درگیـر فرآینـد آشـنایی كنـد ، امـا لزومـاً ارتبـاط طولانی مدت و شادی را ب ههمراه نخواهد داشت. علیرغم همه ی آنچـه كـه هـر دو جـنس درباره ی جذابیت ایده آل مد نظر دارند، به طور واقعی همسری را انتخاب مـی كننـد كـه بـه لحاظ جذابیت همانند خودشان باشد (گریتلی و واید، 1980).

 همسر جذاب بر موقعیت اجتمـاعی فـرد تـأثیر دارد . امـا موقعیـت اجتمـاعی بـرای برخی از افراد مهمتراست. مردانی كه برای آنها نگاه دیگران وموقعیت اجتماعی مهم است به ظاهر و جذابیت ظاهری همسر توجه بیشتری دارند ، در حالیكه مردانی كه توجه كمتری به موقعیت اجتماعی دارند، به عوامل شخصیتی ارزش بیشتری مـی دهنـد و بـه ظـاهر همـسر  كمترتوجه میكنند (سیندر و دیگران، 1985).

جذابیت ظاهری غیرمعمول در عین حال كه یك مزیت اسـت ، مـیتوانـد یـك نقطـه  ضعف باشد: افراد فوق العاده جذاب با پیشنهادهای اغواگرانه محاصره میشـوند و بـه سـتوه  میآیند. در عین حال به نظر می رسد كه جامعه نسبت به این افراد به لحاظ هنجار های خـود سختگیرتر است. بنابراین زنانی كه جذابیت بالای ،ی دارند ممكن است كـه مجبـور باشـند  همسری را با جذابیت كمترانتخاب كنند و دایماً وفا دارای خود را به او ثابت كنند.

البته ظـاهر جـذاب لزومـاً بـه رضـایت زناشـویی بیـشتر و یـا زنـدگی شـادتررهنمـون  نمیشود (برشاید و دیگران، 1972).

«یك شخصیت قوی در حال شكل گیری» « یا بالقوه » موفق برای خانمها جذاب اسـت (دیسراچرس، 1995) . به نظر میرسد كه دورنمای موفقیت مرد برای خانمها اهمیـت دارد .این نگرش حتی در كشور های غربی كه خانمها فرصت تقریباً برابری با مـردان بـرای موفـق بودن دارند نیز همچنان وجود دارد . در ضمن به نظر می رسد كه زنـان هـم ماننـد مـردان بـه جذابیت ظاهری مرد، هم به عنوان یك امرمطلوب و هـم بـه عنـوان یـك نمـاد از موقعیـت اجتماعی توجه دارند، اما ترجیح میدهند كه این امر را پنهان نگاه دارند (اسـپریچر، 1989؛ پاولوس و جنست، 1994).

تا اینجا به دو عامل « جذابیت ظاهری» « و جذابیت شخصیتی» اشاره شد. سومین عامـل جذابیت «موقعیت اجتماعی» فرد است. موقعیت اجتماعی شامل طبقهی اجتمـاعی، موقعیـت اقتصادی، شأن و منزلت اجتماعی، شهرت، اعتبار، اصـالت خـانوادگی، تحـصیلات، شـغل، قومیت، مذهب، زبان و فرهنگ می شود. طبقهی اجتماعی بالا برای دیگر طبقـات اجتمـاعی جذاب است، بنابراین امكان این كه فردی از طبقهی پـایینتـر جـذب فـردی از طبقـه بـالاتر  شود، هست. موقعیت اقتصادی نیز ایجاد جذابیت می كند. افراد تحت تأثیر میـزان درآمـد و سرمایه ی فرد قرار میگیرند. موقعیت اقتصادی نقش مهمی در تعیین جایگاه اجتماعی فرد دارد. جایگاه فرد در اجتماع محلی، شهرت و اعتبار خود او و خانوادهاش به راحتی دیگران را تحت تأثیر قرار میدهد. اصالت خانوادگی كه در واقع از اعتبار خانواده، جایگاه خانواده و آبروی خانوادگی تركیب شده است، در نظر خانواده های ایرانی اهمیت فراوانی دارد و شدیداً ایجاد جذابیت میكند. تحصیلات فرد از دو جهت مهم است. یكی به دلیل اینكه تحصیلات بالاتر، شغل بهتر و وضعیت اقتصادی بهتری را نوید میدهد و در عین حال از توانمندی، هوش و فهم فرد نیز اطلاع میدهد. بسیاری از ما به راحتی تحت تأثیر تحصیلات فرد قرار میگیریم. شغل فرد از چند جهت اهمیت دارد. یكی شأن و منزلت اجتماعی فرد را میرساند و دیگری میزان درآمد و توانمندی اقتصادی فرد را بیان میكند. برخی از موقعیتها، زبانها و فرهنگها از جذابیت و اعتبار بیشتری برخوردار هستند. مذهب فرد و دین فرد نیز بر جذابیت او تأثیر دارد. برخی از مذاهب برای فرد ممكن است جذابیت بیشتری داشته باشد. هم مذهب بودن و هم دین بودن، از جذابیت برخوردار است؛ چرا كه به گونهای شباهت و همانندی نیز كه یكی دیگر از منابع جذابیت است اشاره دارد. جایگاه مذهبی فرد نیز تأثیرگذار است. اینكه فرد در میان هم مذهبی های خود چه جایگاهی دارد و اینكه روحانی است یا یك مؤمن معتقد در جذابیت تأثیرگذار است. برخی از زبانها و لهجه ها در یك جامعه نسبت به زبانها و لهجه های دیگر از اعتبار بالاتری برخوردار هستند. بنابراین زبان و لهجه فرد بر جذابیت او تأثیرگذار است.

 یكی دیگراز منابع جذابیت «شباهتهایی» است كه باهم داریـم. تحقیقـات بـسیاری نشان داده اند كه دانشجویان به شباهتهای شخصیتی و نگرشی توجه می كنند، به ویژه زمـانی كه چندان درگیر عشق نیستند (فاین گلد، 1990). هرچه شـباهتها بـین دو نفـر بیـشتر باشـد، جذابیت بیشتری به وجود میآید. «شباهتها» بیشتردر مورد اندیشه ها، باورها و نگرشها است.  دو نفر كه اندیشه، باور و نگرش نزدیك به هم دارند ، جذابیت بیشتری را بین خود احـساس میكنند. شباهت در سایرموارد زندگی از قبیل شـباهت در تجربـه هـا، شـباهت در حـوادث  غم انگیز، شباهت از نظر عضویت در گروههای سیاسی یا اعتقادی خاص، اهـداف مـشابه و همانند، فعالیتهای همانند ومشترك، همگی ایجاد جذابیت میكند.

 یكی دیگر از منابع جذابیت «تضادها و تفاوتهایی» است كه باهم داریم. یك فرد خجالتی ممكن است فردی صبور و شجاع را جذاب بداند. فردی كه پر سر و صدا و پر حرف است ممكن است كسی كه كم حرف و بیسر و صداست را جذاب بداند.

تضادها و تفاوتها به صفات و شرایطی اشاره دارد كه ما تجربه نكردهایم، یا فاقد آن هستیم؛ اما آن را جذاب میدانیم و میخواهیم كه صاحب آن صفت یا دارای آن شرایط شویم. فردی كه خانوادهی آشفتهای داشته است و خانوادهی آرام فرد مقابل را جذاب میداند، این جذابیت به دلیل «تضاد و تفاوت» ایجاد شده است.

نظریه های آشنایی ازدواج

دو نظریه ی قدیمی در این بـاب وجـود دارد . یكـی نظریـه ی همـسان همـسری . 2 دیگری نظریه ی ناهمسان همسری

 نظریـهی همـسان همـسری اسـتوار بـر ایـن فـرض اسـت، كـه هـر چـه شـباهتها و همانندیها بیشتر باشد دو طرف بیشترمایل به آشنایی با یكدیگرهستند. به عبارت دیگر

كبوتربا كبوتر، باز با باز كند / همجنس با همجنس پرواز

همانندیهـای قـومی، فرهنگـی، طبقـه ی اجتمـاعی، مـذهب مـشترك، ارزشـهای مشترك، سن و سال نزدیك به هـم و سـطح تحـصیلاتی مـشابه و علا یـق مـشترك بنیـان و پایه ی استواری برای ایجاد زندگی مشترك است. در مـورد علاقـه ی مـشترك منظـور ایـن نیست كه دو نفر به همراه هم یك علاقه را دنبال كنند، بلكه ممكن است به طـور فـردی بـه آن بپردازند اما هر دو نفر به آن حوزه علاقه مند باشند. مثلاً علاقـهی مـشترك بـه موسـیقی، هنر ، صنایع دستی، طبیعت … و البته همه آنچ ،ه كه گفته شد به این معنی نیست كه اگـر در برخی حوزه ها با هم تفاوت داشت ند؛ الزاماً روابـط آنهـا پایـدار و موفـق نخواهـد بـود . بلكـه افرادی هستند كه علیرغم تفاوت در برخی از زمینه ها، ازدواج موفقی داشته اند. اما به طـور عام هر چه مشتركات بیشتر باشد زندگی وارتباط راحتترو آسانتر خواهد بود. بـه همـین دلیل متخصصان اكثراً معتقدند كه اگرمیخواهید ازدواج موفق، با ثبـات و شـادمانی داشـته باشید، باید به جستجوی فردی باشید با خصوصیات و كیفیاتی كه در انتخاب بهترین دوست به دنبال آن هستید. یا به عبارت دیگر با كسی ازدواج كنید كه ما نند صـمیمی تـرین دوسـت شما باشد.

 نظریه ی ناهمسان همسری بیان میكند كه ما بیشتر به افرادی علاقمند میشویم،كه ما را كامل میكنند. مثلاً فرد خجالتی از فرد جسور خوشش میآید، یا یك فرد اجتماعی و اهل رفت و آمد یك فرد منزوی و اهل مطالعه را جذاب میداند. فرض اصلی این نظریه این است، كه ما تمایل داریم كسی را جستجو كنیم كه دارای آن چیزی است كه ما نداریم و مایل به داشتن آن هستیم. بسیاری از مردم این نظریه را میپذیرند، چرا كه به نظر میرسد منبعی برای شهود و احساس در آن نهفته است. اما اگر آشنایی را از انتخاب همسر جدا كنیم، واقعیت آشكار میشود. تحقیقات نشان میدهد كه در اكثر ازدواجهای موفق دو طرف معمولاً از بسیاری جهات به هم شبیه هستند.

نظریه ی دیگری كه برای توضیح فراینـد آشـنایی تـا انتخـاب همـسرمفیـد اسـت ، نظریه ی صافی است. این نظریه بیان میكند كه مردم برای آشنایی و نهایتـاً انتخـاب همـسر از صافیهای پیچیده ای عبور میكنند كه به تدریج دامنه ی مخروطی آن تنگترمی شـود و انتخاب محدودترمیشود تا اینكه نهایتاً به یك انتخاب میرسند.

همانطور كه در شكل میبینید تعداد افراد بالقوه به مرور كاهش مییابد.  اولین صافی یا اولین عامل تأث یرگذار آشـنایان هـستند . منظـور از آشـنایان، اقـوام، خویـشان، دوســتان، همـسایگان، همكــاران، هـم كلاســیها و… هـستند كــه بـا آنهــا مواجــه میشویم، آنها را میبینیم و با آنها آشنا می شویم. مكان جغرافیایی و زمـان آشـنایی عوامـل  مؤثری هستند كه در این مرحله تأثیر گذارند. البته رسانه های جدید از قبیل اینترنـت، فـضا و  زمان مجازی برای ارتباط ایجاد كردهاند، كه آنها را نیزمیتوان در این صافی مؤثردانست.   منظـور از صـافی پیـشینه ی اجتمـاعی گـروه قـومی و نـژادی، طبقـه ی اجتمـاعی ـ اقتصادی و سن است كه در این مرحله افراد به طور هشیار یا ناهشیار آن را لحاظ میكنند.  جذابیت در مرحله ی بعد به صورت یك صافی عمل می كند و در تـصمیم گیـری افراد مؤثراست.

 همسانی وهماهنگی، بیشترمعطوف به شخصیت، علایق، باورها و ارزشهاست، هر چه افراد به لحاظ این چند عامل با هم هماهنگی بیشتری داشته باشند ، احتمال این كه بـا هـم ازدواج كنند بیشتراست.

هر فرد مناسبی

 صافی آشنایان

افراد مناسبی كه میشناسید

صافی پیشینهی اجتماعی

افرادی با پیشینه ی اجتماعی همانند

صافی جذابیت

افراد جذاب

صافی همسانی و هماهنگی

شخصیتهای هماهنگ

صافی سنجش

تعهد متقابل

صافی سنجش در واقـع ارزیـابی مـا از ارتبـاط اسـت . در ایـن مرحلـه مـا ارزیـابی میكنیم كه در ارتباط چه می دهیم و چه بدست می آوریـم. اگـر در ارزیـابی مـا آنچـه كـه میدهیم با آنچه بدست میآوریم متناسب بود، اغلب بـه سـوی ارتبـاط متقابـل متعهدانـه یـا ازدواج پیش خواهیم رفت.

فواید آشنایی

چهار فایده ی عمده ی آشنایی به ترتیب عبارتند از:

1 ـ مشاهده ی متفاوت بودن افراد با یكدیگرو آشنا شـدن بـا افـراد مختلـف ، بـه مـا كمـك  می كند تا گستره ی تفاوتها را در افراد جامعهی خود مشاهده كنیم. همه ی ما به واقع منحصر  به فرد هستیم و علی رغم شباهتهای فراوانی كه با هم داریم، تفاوتهای خاص خودمان را هـم داریم. آشنایی با گسترهای از افراد، به ما كمك میكند كه این تفاوتها را از نزدیك ببینیم.

2 ـ تعامل با افراد دیگربه ما كمك میكند تـا خـود را بهتـر بـشناسیم . مـردم بـه شـیوههـای گوناگون فكرمی كنند و رفتار مـیكننـد. آگـاهی بیـشتراز ایـن تفاوتهـا بـه مـا در شـناخت  تفاوتهای خود با دیگران و نیز شباهتهای خود با دیگران كمـك مـی كنـد و نهایتـاً مـا را در شناخت بهتر آنچه كه هستیم و آنچه كه دوست داریم باشیم یاری میكند. زمانی كه با افراد بسیار متفاوتی روبرو میشویم كه به لحاظ پیشینه، خانواده و شخصیت با ما تفاوتهای زیادی  دارند، دربارهی خود بیشتر و بیشترمی آمـوزیم. آشـنایی بـستری اسـت بـرای شـناخت بهتـر خود.

3 ـ در فرایند آشنایی میفهمیم كه از چه اموری خوشمان میآید واز چه چیزهـایی بـدمان میآید. آشنایی به ما كمك می كند تا بهتر و روشن تر بدانیم كه به دنبال چه كسی هستیم و چه ویژگیها و خصوصیاتی را در شریك زندگی خود جـستجو مـی كنـیم. آشـنایی بـه مـا كمك میكند تا بدانیم با چه ویژگی هایی احساس راحتـی مـی كنـیم و چـه افـرادی بـا چـه خصلتهایی ما را ناراحت میكنند.

4 ـ فرایند آشنایی به مـا در یـادگیری مهارتهـای ارتبـاطی كمـك مـی كنـد. آشـنایی بـه مـا فرصتهای زیادی برای تجربهی ارتباط با افراد دیگرمیدهد. ما مجبـور هـستیم كـه در یـك ارتباط تصمیمهای زیاد و مهمی بگیریم تصمیمهایی از قبیل اینكه چه بگوییم و چه كـاری انجام دهیم و مجبور هستیم كه به پیامد های رفتاری خود توجه كنیم . همانگونـه كـه متوجـه پیامد گفتار و رفتار دیگران بر خود هستیم.

محدودیتهای آشنایی

به طور واضح آشنایی می تواند تجربهی با ارزشی باشـد امـا محـدودیتها و معایـب خاص خودش را هم دارد كه در چهار مورد خلاصه میكنیم.

1 ـ در فرایند آشنایی هردو نفرتلاش میكنند تا فقط جنبههـای مثبـت خـود را بیـان كننـد . البته این معمول است كه افراد وقتی می خواهنـد بـا هـم آشـنا شـوند ، تـلاش كننـد تـا فقـط جنبه های مثبت خود را بروز دهند . مشكل در این نیست كـه تنهـا وجـوه مثبـت در آشـنایی برجسته میشوند، مشكل اینجاست كـه در ایـن فراینـد افـراد تـصویر تحریـف شـده و غیـر واقع بینانه ای از یكدیگر خواهند داشت. بعد از ازدواج، زمانیكه چهره ی واقعی فرد و وجوه منفی او آشكار شود، همسر او دچار تعارض خواهد شد كه چگونه او به این میزان متفـاوت فكرمیكند، رفتار میكند و حتی صحبت میكند.

2 ـ دور شدن از دوستان و فعالیتهای معمول روزمره، یكـی دیگـراز محـدودیتهای آشـنایی  است. زمانی كه ما درگیریك آشنایی جدی و مهم هستیم، خیلی معمولی اسـت كـه توجـه ما فقط به آن فرد خاص معطوف باشد و از دیگران غافل شویم و توجـه كمتـ ری بـه درس، كار و فعالیتهای اجتماعی داشته باشیم .

3 ـ كوتاهی و قصور در مواجهه با موضوعات و مسایل مشترك در زمـان آشـنایی. یكـی از تابوهای زمان آشنایی، بیان مسایل مرتبط با آنچه كه در حال رخدادن است و مسایل مربوط به ارتباط فعلی است. ما در زمان آشنایی باید به مشكلا ت و مسایل همین دوره نیز بپردازیم ،یا حداقل در این جهت گام برداریم . احتمالاً برای حفظ شور وشـوق و جـذابیت ارتبـاط از كنار این مسایل می گذریم و آنها را سربسته رها میكنیم. اما این مسایل نابود نخواهند شـد و مانند آتش زیر خاكسترپنهان خواهند بود، تا زمان آن فرا برسد و سربركشند.

4 ـ آشنایی در صورتیكـه بـدون حـد و مـرز باشـد ، آمـادگی هـردو نفـر بـرای ازدواج را تضعیف میكند. آشنایی دو نفره هر چند جهات مثبت بسیاری دارد ، اما اكثر متخصصان بـر این باورند كه به تنهایی بـرای ازدواج كـافی نیـست . هـر چنـد آشـنایی شـرط لازم ازدواج است، اما شرط كافی نیست . یـادگیری در ازدواج موفـق بـسیار ( . مـؤثر اسـت یـادگیری ازتجربه ی اطرافیان ، یادگیری از زندگی پدر و مادر و یادگیری از تحقیقات علمی ). آمادگی واقعی برای تشكیل خـانواده ، مـیتوانـد سـختتـرین و در عـین حـال پـاداش دهنـده تـرین وظیفه ی زندگی باشد.

ده اشتباه در فرایند آشنایی

 در فرایند آشـنایی ممكـن اسـت چنـد اشـتباه بـزرگ از طـرف مـا رخ دهـد . ایـن اشتباهات به ترتیب عبارتند از:

1 ـ سؤالات كافی نمیپرسیم.

 بسیاری از ما قبل از شروع یك ارتباط ، حتی بـه انـدازهی زمـانی كـه مـیخـواهیم یك دست لباس بخریم سؤال نمی پرسیم. بـا ایـن اشـت باه مـا فرصـت كـشف چیزهـایی را از دست میدهیم، كه دانستن آن میتواند دربارهی انتخاب شریك زندگی ما حیاتی باشد . بـه نظرمیرسد نپرسیدن سؤالات كافی به چند دلیل باشد:

الف ـ پرسیدن سؤال جنبه های عاشقانه ی ارتباط را مخدوش میسازد.

 ما سؤال نمیپرسیم، چون میترسیم رابطهی عاشقانه ما از بین برود . پرسیدن سؤال فضای ارتباط را تبدیل به فضای یك مصاحبه می كند وما نمیخواهیم كه فضای عاشقانه را تبدیل به یك فضای مصاحبه ای كنیم. اما سـؤال كـردن شـاید عاشـقانه نباشـد ، امـا تنهـا راه هوشمندانه برای شناخت همسرآینده است.

ب ـ نمیخواهیم جواب سؤالهای خود را بدانیم.

 برخــی اوقــات مــا در فكــرایــن هــستیم كــه حتمــاً بــا فــرد مقابــل ازدواج كنــیم و نمیخواهیم رابطه به پایان برسد، نمی خواهیم چیز بدی بشنویم، به همین دلیل به طور ناخود  آگاه تلاش میكنیم كه سؤال نپرسیم. ممكن است بعد از مدتها كسی را یافته باشیم كـه بـه ما قول ازدواج داده باشد و می خواهیم سر انجامی بگیریم؛ بنابراین از پرسیدن سـؤالاتی كـه  ممكن است این رابطه را خراب كند، پرهیزمیكنیم.

ج ـ میترسیم متقابلاً از ما نیزهمان سؤالات پرسیده شود.

 وقتی از خود و زندگی خودمان راضی نیستیم یا از گذشته ی خود شرمساریم و یـا با آن كنار نیامده ایم، زمانی كه احساس گناه می كنیم و احساس خـوبی نـسبت بـه خودمـان نداریم، به طرزی ناخود آگاه از پرسیدن سؤال طفره می رویـم تـا از مـا نیـز همـان سـؤالات پرسیده نشود. اگر فردی به این دلایل از پرسیدن سؤال طفره برود ، مورد مهمی اسـت ؛ چـرا كه وقتی ما احساس عزت نفس و احترام به خود را از دست بدهیم احتمـال ایـن كـه درگیـر یك ازدواج ناموفق شویم، بسیار زیاد است.

د ـ نمیدانیم درباره ی چه موضوعاتی باید سؤال كنیم

این یعنی این كـه مـا از ازدواج تـصویر روشـنی نـداریم و نمـی دانـیم در زنـدگی مشترك چه اموری از اهمیت برخوردار است كه دربارهی آنها سؤالی مكن . به نظر می رسـدافرادی كه به این دلیل سؤال نمی پرسند، افرادی هستند كه یا نیاز به آموزش جدی دارنـد و یا اینكه هنوز به پختگی كامل درباره ی ازدواج نرسیدهاند.

 پرسیدن سؤال شاهراه شناخت دیگری است . هرچه اطلاعات ما درباره ی یك فرد بیشتر باشد، بهتر میتوانیم درباره ی او تصمیم بگیریم و هرچه اطلاعات مـا در مـورد فـردی اندك باشد، احتمال اینكه در رابطه با او عصبانی یا مأیوس شویم، بیشتر خواهد بود.  یكی از مهمترین مسایل زمان آشنایی، سؤالاتی است كه باید از فرد مقابل بپرسیم . پرسشنامه های زیادی در رابطه بـا ایـن سـؤالات در جهـان فـراهم شـده اسـت . از آنجـا كـه سؤالات زمان آشنایی وابسته به فرهنگ است لازم است ، كه از پرسشنامه هایی استفاده شود كه با فرهنگ ما هماهنگ باشد . یكی از این پرسشنامه هـا كه در نوع خود جامع است در زیر امده است. این پرسشنامه یا راهنمای سـؤالات ازدواج در  قسمت پیوستها و منابع آمده است.

2 ـ نشانه های هشدار دهندهی مشكلات بالقوه را نادیده میگیریم.

 نادیده گرفتن نشانه های هشدار دهنده، یكی از خطرناكترین اشتباهاتی است كه ما در هنگام ازدواج مرتكب میشویم. ما چیزی را از فرد مقابل خود میبینیم كـه نـشانگرایـن واقعیت است كه باید محتاط تر باشیم، امـا خـود آگـاه یـا نـاخود آگـاه از آن چـشم پوشـی میكنیم. ما این كار را به یكی از روشهای زیرانجام میدهیم.

الف ـ مسایل را كم اهمیت جلوه میدهیم.

آنقدرها هم خشمگین نیست.

آنقدرها هم مواد مصرف نمیكند.

ب ـ كارهای او را توجیه میكنیم.

کودكی بدی داشته، به همین خاطرزود عصبانی میشود.

چون استرس كاری زیادی دارد فعلاً كمی مواد مصرف میكند.

ج ـ كارهای او را منطقی جلوه میدهیم.

او واقعاً باهوش است . حیف است كه به كارهای نامناسـب بپـردازد. اگـر كـار نمیكند در عوض بسیار مطالعه میكند.

اومرد است و مردها به طور طبیعی خیلی به زنهای دیگر نگاه میكنند.

د ـ مشكلات و مسایل را انكار میكنیم.

هیچ كسی تا به حال همانند او مرا دوست نداشته است . چه كسی گفتـه كـه اوخیلی عصبانی است؟

اومعتاد نیست فقط بعضی وقتها به طور تفریحی مواد مصرف میكند.

معمولاً در زمان آشنایی و نامزدی مشكلات یك ازدواج خود را به صورت برخی

از نــشانه هــا بــروز مــیدهــد، امــا بــسیاری اوقــات افــراد از دیــدن و توجــه بــه آنهــا اجتنــاب میكنند.خراب شدن یك رابطـه هماننـد رشـد سـلولهای سـرطانی اسـت . سـرطان بـه طـور ناگهانی ایجاد نمیشود، بلكه در طول زمان ایجاد مـی شـود. خـراب شـدن یـك رابطـه نیـز همینگونه است و ما معمولاً در رابطه هایی كه به ویرانی منجر شده اند، میتوانیم نشانه هـای هشدار دهنده را در آغاز رابطه ببینیم. مولوی میفرماید:

ای بســا شیــرین كه چون شكـــربود لیــك زهــراندر شكـــرمضمر

آن كه زیــركتــر، به بو بشناســدش و آن دگر چون برلب و دندان زدش

پس لبـش ردش كند پیـــش از گلــو گر چه نعره می زنــــد شیطان «كلوا»

و آن دگــــررا در گلــــو رسوا شود و آن دگـــررا در بدن پـیــدا شـــود

و آن دگررا در جگـر سوزش دهـــد خـرج آن بـــردخــل آموزش دهد

 و آن دگررا بعد مــــرگ از قعر گور و آن دگــررا روز ایـــام و نشــــور

در زیر برخی از نشانه های هشدار دهنده و معنای آنها را میآوریم.

نشانه ی هشدار دهنده

از صــحبت كــردن در مــورد گذشــتهی خــود اجتناب میكنـد. از پاسـخ بـه سـؤالات طفـره  میرود. یا این كـه آنهـا را كـم اهمیـت جلـوه  میدهد.

مشکل نهایی:

این امكان وجود دارد كـه مـسأله ای جـدی را با این كار پنهان مـی كنـد؛ نمـی خواهـد بـرای بهبود رابطه كاری انجام دهد.

نشانه ی هشدار دهنده

جزئیــات ســوابق خــانوادگی خــود را فــاش  نمیكند . زیاد خانواده اش را نمی بیند یا با آنها صحبت نمیكند.

مشکل نهایی:

بــا صــمیمی شــدن مــشكل دارد؛ نــسبت بــه اعــضای خــانوادهی خــود، خــشم ســركوب شــده ای دارد، كــه ممكــن اســت روی شــما فرافكن شود.

نشانه ی هشدار دهنده

همچنان با نامزد / همسر قبلی خـود تماسـهای مكـرر برقــرار مـیكنــد: مرتـب بــا او صــحبت مـیكنـد یـا بـه او تلفـن مـیزنـد و شـما را در دوســتی بــا او وارد نمــیكنــد یــا معرفیتــان نمیكند

مشکل نهایی:

قادر نخواهد بود بـه شـما قـول ازدواج بدهـد .این احتمال وجود دارد كه مجدداً سراغ نامزد  قبلی خود برگردد و هرگز شما را فـرد اصـلی زندگی خود نكند

نشانه هشدار دهنده :

بسیار مطیع اعضای خـانواده خـود اسـت و بـه نظر میرسد كه زیـاده از حـد بـا آنهـا حـرف میزند . مقابل آنها نمیایـستد. بـه آنـان اجـازه می دهد كه به او امر و نهی كنند و آنها نیز حد و مرزی در این رابطه نمیشناسند.

مشکل نهایی:

قادر نخواهد بود كه جای شـما را در خـانواده خــود بــاز كنــد و شــما همــواره در بــین آنهــا احساس غریبگی خواهید كـرد. اگـر بـه شـما حمله كنند طرف شما را نخواهد گرفت.

نشانه هشدار دهنده:

مشروبات الكلی نوشیده یا مواد مخدر مصرف میكند. قادر نخواهد بـود كـه بـدون «مهمـان بازی» و «پهن كردن بـساط» در كنـار دیگـران باشد.

مشکل نهایی:

این امكان وجود دارد كه الكلی باشد یا معتاد بــه موادمخــدر باشــد. گرچــه او ایــن را انكــارخواهد كرد.

نشانه هشدار دهنده:

بینهایـت سـفت و دقیـق بـوده و مرتبـاً عـشق، محبت، توجه و هدایای بسیار به شما می دهـد. ایــنطــور بنظــر مــیآیــد كــه «بیــست و چهــارساعت» فقط به شما فكر میكند.

مشکل نهایی:

این امكان وجود دارد كه روی شما احـساس مالكیت شدید داشته و در ضمن بسیار حسود باشد. و برای شما هیچ آزادی قائل نباشد.

نشانه هشدار دهنده:

لاس زدنهای مكرر، چشمچرانی؛ نیاز شـدید به توجه از جانب دیگران.

مشکل نهایی:

مراقب خیانتهای احتمالی از جانـب او باشـید .چنین افرادی هرگـز بـه شـما احـساس امنیـت نمیدهند.

نشانه هشدار دهنده:

نــسبت بــه نــامزد / همــسر قبلــی خــود بــسیار عصبانی بوده و مدام او را به خـاطر مـشكلاتی كه داشته، مقصر میداند.

مشکل نهایی:

«نفر بعدی» شما هستید! مسؤولیت سهمی كـه خــود در بــه وجــود آوردن مــشكلات داشــته است را نمیپذیرد و در پایان همیشه از دست شما عصبانی خواهد بود.

نشانه هشدار دهنده:

بدهكار و مقروض بوده و چكهای پرداخـتنـــشدهی بـــسیاری دارد. از لحـــاظ اقتـــصادی بی ثبات بوده و مدام مـیگویـد: «موقتـاً دسـتم تنگ است ».

مشکل نهایی:

بار مـشكلات مـالی او را شـما بایـد بـر دوش بكــشید. پــس پــول حاضــر كنیــد! عــذر وبهانه های زیـادی خواهیـد شـنید امـا از عمـل خبری نخواهد بود. شما مجبـور خواهیـد شـد كه نقش «مامان » « یا بابا» را بازی كنید.

نشانه هشدار دهنده:

میخواهد كـه همـه جـا رئـیس باشـد . همیـشه خــود را خیلــی قــوی جــا مــیزنــد و همــواره« مــیدانــد كــه چــه مــیخواهــد» و هیچگونــه احساس ترس یا آسیبپذیری بروز نمیدهد.

مشکل نهایی:

عاشق كنترل كردن دیگران اسـت . در شـروع احساس میكنید كه از شما مراقبت می كنـد، امــا دیــری نمــیپایــد كــه مــیبینیــد بــا یــك دیكتاتور زندگی میكنید.

3 ـ عجولانه و زود هنگام، سازش میكنیم.

 یكی دیگر از اشتباهاتی كه در زمـان آشـنایی مرتكـب مـی شـویم ایـن اسـت كـه ارزشها، رفتارها و عادتهای خود را به سرعت تغییر می دهیم، تا وانمود كنیم كه با فرد مقابل توافق و هماهنگی داریم. در ابتدای آشـنایی بـا چـشم پوشـی و كوتـاه آمـدن از آنچـه كـه برایمان اهمیت دارد، سعی می كنیم كه رابطه را حفظ كنیم . وقتی متوجه میشویم كه عقاید باورها و علایق ما به مذاق فرد مقابل خوش نمی آید، ممكن است كه برای عقاید، باورهـا و علایق خود اهمیت كمتری قائل شویم، تا وانمود كنیم كه بسیار باهم تفـاهم داریـم . البتـه كاملاً آشكار است كه این یك تفاهم قلابی و ساختگی است. سازشهای عجولانـه معمـولاً  در موارد زیر خود را نشان میدهند.

الف ـ چشم پوشی از باورها و ارزشهای خود

 وقتی كه میخواهیم با كسی ازدواج كنیم ، باورها، نگرشها و عقایـد خـود را بـا او در میان می گذاریم و درباره ی باورها، نگرشها و عقاید او نیز اطلاعاتی بدسـت مـی آوریـم .اما اگر برخی از ارزشها و نگرشهایمان از همخوانی كافی با ارزشهـا و نگـرشهـای طـرف مقابل برخوردار نباشد، ما تنها دو راه داریم. اول اینكـه باورهـا و ارزشـهای خـود را حفـظ كنیم و دوم اینكه برای رسیدن به آن فرد از باورها و ارزشهای خود چشم پوشی كنیم.

معمولاً افراد به یك یا چند طریق زیراز ارزشها و باورهای خود چشم پوشی میكنند.

به اجبار و قبل از آنكه درست باشد و آمادگی آن را داشته باشند تن به رابطـه ی جنـسی میدهند.

از بیان عقیده ی شخصی خود در مورد خطاها و اشتباهات فرد مقابل خودداری میكنند.

عقاید، باورها و نگرشهای خود را بروز نمی دهند یا آنها را تعـدیل مـی كننـد و یـا حتـی آنها را انكار میكنند.

در فعالیتهایی شركت میكنند كه به طور معمول از انجام آنها اجتناب میكنند. (مشروب خوردن، مصرف مواد مخدر، تماشای فیلمهای مستهجن و…)

از اظهار نظر در مورد موضوعاتی كه به طور جدی با نظریات فرد مقابل در تضاد است، اجتناب میكنند.

ب ـ دست برداشتن از علایق و فعالیتهای خود

 سازشهای عجولانه گاهی در مورد علایق و فعالیتهای فرد رخ مـیدهـد. ایـن كـارمعمولاً به دو صورت انجام میگیرد.

علایق شخصی و كارهای خودمان را رها می كنیم، به خصوص اگر فكر كنیم كه بـرای فرد مقابل، علایق و كارهای ما اهمیتی ندارد یا اینكه با آیندهی مشترك ما تعارض دارد.

خود را غرق علایق و كارهای همسر آینده خود می كنیم در حالی كه خودمـان از آنهـا لذتی نمیبریم.

ج ـ كناره گیری از خانواده و دوستان

 سازش عجولانه و سازشكاری در مـورد ارتبـاط بـا خـانواده و دوسـتان نیـز بـه دو صورت رخ میدهد.

اگراو با دوستان و خانوادهی ما راحت نباشد، وقت كمتری را با آنها سپری میكنیم.

برای خوشحال كردن او با كسانی وقت خود را سپری می كنیم كه از بودن با آنها لـذت نمیبریم.

 سازش، مدارا و مصالحه در زندگی مشترك از اهمیت زیادی برخوردار است ، اما وقتی این سازش زود هنگام و ناپخته باشد و از شرایط بالغانه به دور باشد ، تـأثیر مخربـی در ارتباط خواهد داشت. تمامی روابط سالم حاوی درجاتی از مدارا و سازش و مصالحه است، وقتی كه متعهد به زندگی با فردی می شویم دیگر نمیتوانیم همانند زمان مجـردی زنـدگی كنیم. قبل از ازدواج از آنجا كه هنوز به فردی تعهد نداده ایـم مـیتـوانیم دقـت بیـشتری بـه خرج دهیم، چرا كه لازم است قبل از هر چیزبه خودمان متعهد باشیم تا به دیگری.

4 ـ تسلیم نیاز جنسی میشویم.

 وقتی كسی میخواهد ازدواج كند، یكی از مسایل عمده ای كه در تـصمیم گیـری صحیح ایجاد مانع میكند میل جنسی است. فرد هم جوان است و هم می داند كه بـا ازدواج  میتواند به میل جنسی خود پاسخ دهد . بنابراین سعی میكند كه به سرعت به سمت ازدواج حركت كند تا به میل جنسی خود پاسخ دهد . در قدیم برای ایـن كـه جوانهـا از ایـن اشـتباه مصون باشند، رسم بر این بود كه اولین جلـسه ی خواسـتگاری بـدون حـضور پـسر برگـزار می شد و توصیه میكردند كه اول خانواده ها با هم به توافق برسند. امـا امـروزه دیگـر چنـین كاری ممكن نیست. امروزه لازم است تا جوانها خودشان سعی كنند كه از این اشتباه دوری كنند و بیاموزند كه خود را از تاثیر كور كننده ی جاذبه جنسی دور كنند . اگر فـردی نتوانـد خود را از افسون جاذبه ی جنسی رها كند، احتمال اینكه در دام یك ازدواج نا موفق بیافتد،زیاد است. برای اینكه از این اشتباه مصون باشیم. لازم است به موارد زیرعمل شود.

با حوصله و بدون عجله در طول زمان با فرد مقابل خود آشنا شوید.

برای ازدواج عجله نكنید.

از هرگونه رابطه ی جنسی، قبل از ازدواج پرهیز كنید.

 اگر در نظر دارید با كسی ازدواج كنید، سعی كنید از رابطه جنسی با او خودداری كنید، تا فرصتی فراهم شود كه بـدون تـأثیر روابـط جنـسی و جاذبـه ی جنـسی بـه شـناخت یكدیگر بپردازید.

5 ـ تسلیم زرق و برقهای مادی و ظاهری میشویم.

 فردی را تصور كنید كه گرم، بـا محبـت، گـشاده، متعهـد و علاقمنـد بـه خـانواده است. شخصیتی فعال و پویا دارد و بسیار مردم دار است. بسیار صـمیمی اسـت و از زنـدگی خود راضی است. در ضمن از حس شوخ طبعـی بـالایی هـم برخـوردار اسـت . آیـا او فـرد مناسبی است برای ازدواج؟

 حالا فرد دیگری را تصور كنید كه كنترل كننده است . میخواهد همه چیز مطابق میل او باشد. اخلاق او وحشتناك است. انتقاد كننده و سـرزنش كننـده اسـت و نمـی توانـد صمیمی باشد و همیشه به كار خود فكرمیكند. آیا او فرد مناسبی است برای ازدواج؟

 اگر فرد اول یك آبدارچی باشد و نفردوم یـك كارخانـه دار باشـد كـه ثـروت و املاك فراوانی دارد حالا نظر شما چیست؟ آیا تفاوتی برای شما دارند؟

 در اجتماع ما و در جهان امروزین تأكید بسیار زیادی بر ثروت و پـول و وضـعیت ظاهری افراد میشود. در عین حال ثروت و شهرت و پول بـه تنهـایی اغـوا كننـده و افـسون كننده است. بسیاری از ما در برابرثروت و پـول، افـسون مـی شـویم. جاذبـهی ثـروت بـرای بسیاری از ما بسیار زیاد است.

بسیاری از ما در انتخاب همسر خود متأثراز عوامل زیرهستیم.

پول فرد

ثروت خانوادگی

قدرت و نفوذ فرد

شغل او

شهرت او

زیبایی او

 بسیاری از ما فكر می كنیم كه این عوامل در انتخابهای مـا تـأثیری ندارنـد ، امـا در واقعیت چنین چیزی كمتر دیده میشود. مهم است كه به لحاظ عوامل بـالا شـباهتهایی بـین دو نفر وجود داشته باشد اما داشتن شباهت با تحت تأثیرقرار گرفتن، متفـاوت اسـت. وقتـی یك رابطه صرفاً به دلیل مسایل اقتصادی و مادی شكل میگیرد، رابطه ی ناسالمی است.

 6 « ـ تعهد» را مقدم بر «تفاهم» میدانیم.

 قبل از اینكه متوجه شویم كه با او تفاهم داریم و قبل از این كه متوجه شـویم كـه آیا او همسر مناسبی برای ما هست یا نه، متعهد به ازدواج با او می شویم و سریع قول ازدواج میدهیم. افرادی بیشتردچار این اشتباه میشوند كه:

مایل هستند متأهل باشند تا مجرد

آرزومند هستند كه دیگر سرانجامی بگیرند و سر خانه و زندگی خودشان بروند.

از خواستگاری خسته شدهاند.

از طرف دیگران برای ازدواج تحت فشار هستند.

افرادی كه فقط و فقط جنبه های مثبت دیگـران را مـی بیننـد و در هـر فـردی مـی تواننـد چیزی دوست داشتنی پیدا كنند.

به لحاظ عاطفی به فرد متعهد شدهاند.

7 ـ تردیدهای خود را نادیده میگیریم.

 وقتی در مورد ازدواج با فـردی تردیـدهایی داریـم، ممكـن اسـت آنهـا را نادیـده بگیریم. برخی از افرادی كه تمایلات وسواسی دارند ، به دلیل وسواس، دایمـاً دچـار تردیـد میشوند. از این افراد كه بگذریم ، بیتوجهی به احساسات درونـی و بـی تـوجهی نـسبت بـه تردیدهایی كه داریم، مسلماً اشتباه است. زمانی كـه تردیـدی وجـود دارد تـا وقتـی كـه آن تردید بر طرف نشود نباید ازدواج كنیم . وقتی نسبت به یك نفر شك و تردیـد داریـم لازم

است با شناخت بیشتر و با زمان بیشترو پرس و جوی بیشتربـرتر دیـدها غلبـه كنـیم و گرنـه

نادیده گرفتن تردیدها مشكلی را حل نمی كند. برخی اوقات مـا بـه تردیـدهای خـود توجـه

نمیكنیم چون اعتماد به نفس ما پایین است.

 8 « ـ تفاهم» را بر «علاقه و محبت» مقدم میدانیم.

 برخی از افراد به نظر می رسد كه تفاهم بسیار زیادی باهم دارند و بـه دلیـل همـین تفاهم به آنها پیشنهاد می شود كه باهم ازدواج كنند . اما علـیرغـم تفـاهم زیـادی كـه بـاهم دارند، علاقهای به یكدیگر ندارند؛ و یا بهتر اسـت بگـوییم بـرای یكـدیگر جـذاب نیـستند . معمولاً به این افراد توصیه می شود كه ازدواج كنند تا پـس از ازدواج علاقـه و محبـت بـین آنها ایجاد شود. لازم است كه بدانیم در صورتی كـه علاقـه و محبتـی بـین دو نفـر بـه طـور خـاص وجــود نداشــته باشــد، بــا ازدواج هــم آن علاقــه ایجـاد نخواهــد شــد. در بــسیاری از ازدواجهای بین خویشاوندان یا ازدواجهایی كه توسـط پـدر و مـادر ترتیـب داده مـی شـود، میتوانیم این اشتباه را مشاهده كنیم. درست است كه تفاهم در ازدواج استلازم ، اما كافی نیست. ازدواج زمانی به سامانی موفق خواهد رسید كه سه عنصر «علاقه»، «تعهد» « و تفـاهم » باهم وجود داشته باشد.

9 ـ باور به اینكه او را تغییر خواهیم داد.

 یكی از باورهـای بـسیار رایـج و غلـط در اكثـر فرهنگهـا ایـن بـاور اسـت كـه مـا میتوانیم با عشق، توجه و تلاش، همسر خـود را تغییـر دهـیم . بـه خـصوص خانمهـا مـستعد پذیرش این باور غلط در زمان آشنایی و ازدواج هستند.

10 ـ باور به اینكه پس از ازدواج مشكلات كم میشود.

 بسیاری از ما امیدواریم، كه با ازدواج همه چیز به خیر و خوشی خواهـد گذشـت. حتــی اگــرقبــل از ازدواج مــسایل و مــشكلاتی وجــود داشــته باشــد و رابطــه ی دوطــرف غیرصمیمانه باشد، بازهم فكر میكنیم كه با ازدواج همه چیز حل خواهد شد . اما لازم است كه به این نكته توجه كنیم كه آنچه در خلال آشنایی از فرد می بینیم، به احتمال بـسیار زیـاد بعد از ازدواج نیزتداوم خواهد یافت.

 یكی از راههای شناسایی فرد مقابل ، شناخت خـانواده ی اوسـت. یكـی از بهتـرین شیوهها برای شناخت فرد مشاهده ی اوست زمانی كه با خانوادهاش در تعامل اسـت . نحـوهی برخورد فرد با اعضای خانواده و پدر و مادر ، شاخصی از رفتار آینـده ی او در یـك ارتبـاط صمیمانه است. نوع برخورد و رفتار فرد در خانواده ، اطلاعات بسیار زیادی به مـا مـیدهـد، تا پیشبینی كنیم كه بعد از ازدواج این فرد چگونه برخورد خواهد كرد . اگر فرد در ارتباط با خانواده صادق و راحت باشد ، احتمالاً بعد از ازدواج هم به همین شیوه رفتار خواهد كـرد  و اگر فردی با اعضای خانواده اش با تعارض فـراوان و ضـدیت رفتـار كنـد ، احتمـالاً همـان الگو نیزبه رابطه ی با همسرتسـّری پیدا خواهد كرد.

 بسیاری باور دارند كه همه ی توان خود را بهكار خواهند برد، تا الگو های رفتـاری خانواده ی خود را دوباره ایجاد نكنند و در رابطهی جدیدشـان الگـوی جدیـدی از خـانواده  ارایه كنند. «من مثل پدرم نیستم » « یا من نمیخواهم خانوادهای شبیه آنچه كـه پـدر و مـادرم  ایجاد كردند، داشته باشم» « و یا به شما خواهم گفـت كـه خـانواده یعنـی چـه »! . گفـتن ایـن حرفها بسیار راحتتر از عمل كردن به آنهاست. البته این بدین معنا نیـست كـه انـسان قـدرت تغییر الگوهای قدیمی یاد گرفته را ندارد ، بلكه میتوان گفت كه هـر فـردی ایـن قـدرت را  دارد كه آنچه را در خانواده یاد گرفته است بشناسد و تغییردهد.

 آشنایی تنها در یك تعامل دو نفره بدسـت نمـی آیـد، بلكـه مـا مـی تـوانیم از نظـر دیگران، دوستان و والدین برای شناختن بهتر فرد مقابل سود جوییم . در آشنایی سنتی اصـل بر این است كه افـراد كهـن سـال و والـدین عقـل و قـدرت انتخـاب همـسرمناسـب را دارا  هستند. والدین بیشترموقعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را در نظرمی گیرند. در این نـوع ازدواجها تبار واصل و نسب وموقعیت خانوادگی عموماً مهمتراز دلبـستگی و علاقـه ی دو طرف است و نرخ طلاق در جوامعی كه ازدواج سنتی رایج است بسیار كمتر از نرخ طـلاق در جوامع دیگر است.آیا بر این اساس می توان نتیجه گرفت كـه والـدین و افـراد بزرگـسال بهتراز افراد جوان می توانند تصمیم بگیرند؟! ما بر این باور هستیم كـه نظـر والـدین و افـراد كهن سال در كنار نظر افراد جوان حا یز اهمیت است و افراد جـوان نیـاز بـه شـنیدن نظـرات آنها دارند اما بزرگسالان نیز باید حق انتخاب افراد جوان را به رسمیت بشناسند.  لازم است كه ما شخصی را كه می خواهیم زندگی خـود را بـا او سـپری كنـیم بـه خوبی بشناسیم. ازدواج بسیار مهمتراز آن است كه به شانس و تصادف واگذار شـود . یـكازدواج موفق بینهایت ارزشمند است و یك ازدواج ناموفق می تواند یـك تـراژدی واقعـی باشد.

خواستگاری

 خواستگاری یك سنت قدیمی است . ما ایرانیان از طریق ایـن سـنت بـرای ازدواج با یكدیگر آشنا میشویم. اما امروزه به نظر می رسد كه این سنت و این رسم با مشكل رو بهرو شده است. برخی از جوانان فرایند آشنایی را طی می كنند و برای رسمی شـدن آشـنایی از خواستگاری استفاده میكنند و برخی دیگر كه جلسات خواستگاری را محدود می دانند،سعی میكنند كه تعداد جلسات را افزایش دهند. اما خانواده ی دختر مقاومت میكند، چـراكه برای خانواده ی دختر جلسات خواستگاری هزینه بر اسـت و در عـین حـال هـیچ معلـوم نیست كه دختر آنها ازدواج بكند یا نكند . خواستگاری از آنجا كه هـم دختـر و پـسر و هـم خانواده آنها را درگیر فرایند آشنایی می كند، سنت بسیار با ارزشـی اسـت . امـا از آنجـا كـه محدودیت زمانی دارد، باعث میشود كه در امر ازدواج تعجیل و شتاب پیش بیاید و دختـر و پسر مجبور شوند كه هرچه سـریعتر تـصمیم بگیرنـد . اخیـراً برخـی از خـانواده هـا پـس از برگزاری چند جلسه خواستگاری در صورتی كه دختر یا پسرمورد قبول و تأیید آنها بود بـه دختر و پسر اجازه می دهند كه بیشتر بـاهم آشـنا شـوند و نهایتـاً تـصمیم خـود را بـه اطـلاع خانواده ها برسانند.

 به نظر می رسد كه این شیوهی اخیر میتواند محدودیتهای خواستگاری را تـا حـد زیادی بر طرف كند. در صورتیكه خواستگاری بخواهد بـه همـان شـیوه ی سـنتی در چنـدجلسه برگزار شود، احتمـالاً نخواهـد توانـست بـه حیـات خـود ادامـه دهـد . نیازهـای زمـان میطلبد كه خواستگاری انعطاف بیشتری پیدا كند.

 البته بسیاری از خواستگاریها بیشتر از یكی دو جلسه ادامه پیدا نمـیكنـد. امـا درمــوارد جــدی كــه افــراد متمایــل بــه ازدواج مــیشــوند لازم اســت كــه خواســتگاری بــاانعطــافپــذیری بیــشترادامــه یابــد. در مــواردی كــه امكــان ازدواج هــست، هــر چــه قــدرخواستگاری از نظر زمانی انعطاف پذیرتر باشد افراد بیشتر و بهتر بـا یكـدیگر آشـنا خواهنـد شد.

 تغییر جالب دیگری كه در مورد برگزاری مراسم و اجرای سنت خواسـتگاری در شهر اصفهان اخیراً شاهد هستیم این است كه جلـسات اول خواسـتگاری بیـرون از خانـه در هتل یا كافی شاپ برگزار میشود. اصفهانیها معتقدند كه با این روش اولاً هزینه و زحمـت خواستگاری از دوش خانوادهی دختر برداشته میشود، ً ثانیا پسر كمتـر تحـت تـأثیر فـضای فیزیكی و مادی و زرق و برق خان ه ی دخترقرار میگیرد، ثالثاً كـسی از اقـوام و خویـشان و همسایگان نیز از خواستگاری مطلع نمی شود و خواستگاری پنهان از دید آشنایان و اقـوام و نزدیكان برگزار میشود.

 همانگونه كه مشاهده میفرمایید جامعه ی ما در حال حركـت بـه سـمت برخـورد منعطفتر با شیوه ی برگزاری مراسم خواستگاری است و این بشارت بزرگی است.